روشنگری

ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم.

روشنگری

ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم.

ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم.

نویسندگان

۳۲ مطلب توسط «اسراء محمدی» ثبت شده است

۲۲
فروردين
حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی طی سخنانی کوتاه در جمع نمازگزاران مسجد حوری تهران، به مناسبت 13 رجب و میلاد امیرالمومنین علی (ع) اشاره کرد و اظهار داشت: امام خمینی(ره) به دنبال برپایی نظامی برخاسته از اسلام و الگو گرفته از حکومت حضرت علی(ع) بودند.

گروه سیاسی-رجانیوز: حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی طی سخنانی کوتاه در جمع نمازگزاران مسجد حوری تهران، به مناسبت 13 رجب و میلاد امیرالمومنین علی (ع) اشاره کرد و اظهار داشت: امام خمینی(ره) به دنبال برپایی نظامی برخاسته از اسلام و الگو گرفته از حکومت حضرت علی(ع) بودند.

 

 
به گزارش رجانیوز، حجت‌الاسلام سید ابراهیم رییسی  ضمن تاکید بر اینکه به دعوت متولیان و روحانی مسجدحوری به این مجلس آمده، گفت: در این مجلس و مسجد بنده به دعوت امام جماعت و برای روز ولادت امیرمومنان(ع) آمده‌ام و غرض عرض ارادت به امیرمومنان است. بحث دیگری جز موضوع بسیار مهم و محوری حضرت علی(ع) نخواهم داشت. مسایل دیگر را در زمان‌های دیگر می‌شود بیان کرد. این زمان مناسب این بحث نیست. لذا با ارادتی که به همه دوستان و عزیزان دارم عرض می‌کنم که بنای بنده فقط حول محور شخصیت امیرمومنان خواهد بود.

 

وی با بیان اینکه امروز شناخت علی بن ابیطالب (ع) و شکل‌ دادن جامعه براساس سیره ایشان مهم است، تصریح کرد:‌ این تصور به وجود نیاید که علی (ع) در جایگاهی است که بشریت نمی‌تواند او را بشناسد و از او پیروی کند هرچند شناخت کامل ایشان دشوار است ولی باید سعی کرد سیره فردی و اجتماعی جامعه را علوی کرده و در مسیر علی بن ابیطالب (ع) حرکت کرد.

 

 رئیسی تصریح کرد: امروز زندگی انسان‌ها با موجی از تهدیدات فکری و اخلاقی مواجه است که باید برای مقابله با این تهدیدات هوشیار بود.

 

وی افزود: ما پیرو آن امامی هستیم که در برابر قاسطین و مارقین و ناکثین با قاطعیت می‌ایستاد ولی وقتی در برابر محرومین و یتیمان قرار می‌گرفت انسان فکر نمی کرد که ایشان همان آقا باشد.

 

تولیت آستان قدس رضوی با تأکید براینکه ما دنبال حصن حصین هستیم که خود و جامعه خود را در برابر آفات محافظت کنیم، گفت: آن حصن حصین شخصیت بزرگوار امیرالمؤمنین (ع) است.

 

رئیسی با تأکید براینکه باید نسبت به امیرالمؤمنین (ع) معرفت پیدا کرد، افزود: زمینه این معرفت را هم خداوند متعال برای همه انسان‌ها مرحمت فرموده و ابزار شناخت به همه انسان‌ها عنایت فرموده است.

 

تولیت آستان قدس رضوی با بیان اینکه باید خداوند، پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین را شناخت، گفت: امام صادق (ع) به ما یاد دادند که بعد از نمازتان از خداوند مدال معرفت بخواهید و این معرفت گاهی احساسی و گاهی تعقلی است.

 

تولیت آستان قدس رضوی با بیان اینکه امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی بنا داشتند نظامی برخاسته از اسلام و با الگو قرار دادن امیرالمؤمنین (ع) بنا کنند، گفت: لذا بر همه دست‌اندرکاران و آحاد مردم است که شناخت امیرالمؤمنین (ع) و شناخت سیره و آموزه‌های علی بن ابیطالب (ع) را مورد توجه قرار دهند.

 

تولیت آستان قدس رضوی با اشاره به اینکه خداوند متعال توفیق شناخت امیرالمؤمنین (ع) را به ما عطا کند، گفت: سیره امیرالمؤمنین (ع) می‌تواند انسانیت را سیراب کند و باید از خداوند بخواهیم به ما توفیق پیروی از ایشان را بدهد تا بتوانیم خداوند متعال را بندگی کنیم.

 

 

 

  • اسراء محمدی
۱۶
اسفند
اشتباه بعضی از ما در چالش اقتصادی بزرگی که کشور دچار آن است این بود که در زمینه‌ اقتصادی احساس ضعف شد. آن‌وقت کسی رویش بشود در مصاحبه بگوید که ایرانی‌ها آن‌قدر به این مذاکرات احتیاج دارند که رزمایش [ما علیه آن‌ها] ضرری به مذاکرات اقتصادی نمی‌زند.
گروه سیاسی-رجانیوز: حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار دست‌اندرکاران راهیان نور و جمعی از سرداران و رزمندگان دفاع مقدس، دوران هشت‌ساله دفاع مقدس را یکی از ثروتهای فرهنگی ناب و ارزشمند کشور دانستند و با تأکید بر اینکه راهیان نور، ابتکاری بسیار بزرگ و مهم و یک فناوری نوین برای استفاده از ثروت و معدن طلای دفاع مقدس است، گفتند: تنها راه مقابله با طراحی های فرهنگی بدخواهان، تولید فرهنگی و استفاده از ثروت غنی و سرچشمه قوی دوران دفاع مقدس در همه عرصه ها است.
 

به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب اسلامی با تشکر از دست اندرکاران راهیان نور، با اشاره به  تأکید خداوند در قرآن کریم مبنی بر یادآوری ایام الله و روزهای بزرگ و تأثیرگذار، دوران دفاع مقدس را از جمله ایام الله و روزهای تاریخ ساز ملت ایران خواندند و افزودند: به هیچ وجه نباید گذاشت که دفاع مقدس و درس های آن به فراموشی سپرده شود.


حضرت آیت الله خامنه ای، راهیان نور را عاملی برای جلوگیری از فراموش شدن ارزشها و درس های دوران دفاع مقدس خواندند و خاطرنشان کردند: برای پیشرفت و اعتلای هر کاری باید بطور مستمر از آن مراقبت کرد تا آن اقدام از مسیر اصلی منحرف نشود و البته پیشرفت و اعتلا نیز با گفتن و آمار دادن محقق نمی‌شود بلکه باید محصول و نتیجه کار را بر روی زمین مشاهده کرد.
ایشان با اشاره به ثروتهای طبیعی و انسانی ملتها و کشورهای مختلف گفتند: ملت و کشور ایران دارای ثروتها و نقاط قوت فراوان طبیعی و انسانی است اما یکی از مهمترین ثروتها و ارزشهای فرهنگی، «وجود روحیه اعتقاد به مجاهدت و انگیزه حرکت در راه دین» در میان اکثریت مردم است.


رهبر انقلاب اسلامی افزودند: «اعتقاد به ایستادگی در مقابل زورگو» و همچنین اعتقاد به اینکه «اگر ایستادگی کنیم بدون تردید بر دشمن غلبه خواهیم کرد»، از دیگر ثروتها و ارزشهای فرهنگی ملت ایران است که اگر زنده نگه داشته و به میدان آورده شوند، منشأ کارهای بزرگی خواهند بود همانند آنچه که در پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس، اتفاق افتاد.
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص جنگ تحمیلی به یک نکته کلیدی و مهم اشاره کردند و گفتند: علت شروع جنگ تحمیلی این بود که دشمن بعثی و حامیانش در ما احساس ضعف کردند و اگر از تصرف چند روزه تهران مطمئن نبودند، قطعاً جنگ را آغاز نمی کردند.


ایشان تأکید کردند: این، یک قاعده کلی است که «احساس ضعف موجب تشویق دشمن به حمله خواهد شد»، بنابراین اگر می خواهید دشمن را از تهاجم منصرف کنید، باید از اظهار ضعف بپرهیزیم و نقاط قوت فراوانی را که در اختیار داریم، آشکار کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه این قاعده کلی در عرصه های فرهنگی و اقتصادی نیز صادق است، افزودند: اشتباه برخی در چالش بزرگ اقتصادی که کشور اکنون دچار آن است، این بود که در زمینه اقتصادی اظهار ضعف شد و دشمن دید که اینجا می‌توان فشار آورد و فشار را زیاد کردند.


ایشان بعد از بیان این نکته بار دیگر به موضوع دوران دفاع مقدس بازگشتند و با طرح این سوال که «آیا ایران واقعاً در زمان آغاز جنگ ضعیف بود»، به تبیین شرایط آن روزها پرداختند و خاطرنشان کردند: ایران در روزهای آغاز جنگ به صورت بالفعل ضعیف بود زیرا نیروی نظامی منسجم و منظم و تجهیزات کافی وجود نداشت و برخی ازتجهیزات هم هنوز ناشناخته بودند و مهمتر اینکه، ملت ایران تا آن زمان تجربه جنگ نداشت.


رهبر انقلاب اسلامی گفتند: نتیجه شرایط آن روز، این شد که دشمن تا حدود ۱۲ کیلومتری اهواز پیشروی کرد اما با نهیب امام بزرگوار که یکی از معجزات دهر و از آیات بزرگ الهی بود، نیروهای مسلمان و انقلابی اعم از ارتش، سپاه، و بسیج به میدان آمدند و ضمن استفاده از امکانات موجود، از نقاط قوت خود از جمله مدیریت و سازماندهی و ابتکار عمل، به خوبی بهره گرفتند و با ایمان و شجاعت توانستند صحنه جنگ را دگرگون کنند.


ایشان با اشاره به فاصله زمانی اندکِ یک‌سال و نیم از شهریور سال ۱۳۵۹ تا فروردین سال ۱۳۶۱، خاطرنشان کردند: نیروهای مؤمن و انقلابی در این مدت توانستند پیشروی دشمن تا نزدیکی اهواز را به عملیات فتح المبین و اسارت حدود دوازده هزار نفر از نیروهای دشمن تبدیل کنند و این، یک ثروت بزرگ و ارزشمند برای همه دورانها است.


رهبر انقلاب اسلامی با انتقاد از افراد و جریانهایی که تلاش دارند دوران دفاع مقدس را در جامعه کمرنگ کنند و یا بر ضد آن سخن می گویند، افزودند: این افراد همانند کسانی هستند که کتابهای خطی نفیس یک ملت را آتش بزنند و یا ثروت نفت یک ملت را به دریا بریزند.


حضرت آیت الله خامنه ای، بی توجهی به دوران دفاع مقدس یا حرکت در جهت مخالف آن را، از بین بردن ثروت ملیِ تاریخ ساز ملت خواندند و تأکید کردند: مسئولین باید در این خصوص مراقب باشند و نگذارند فیلم یا کتاب یا مطالب دیگر بر ضد ارزشها و گنج عظیم دفاع مقدس، تولید شود.


ایشان با اشاره به اینکه برخی‌ها دو مقوله را با یکدیگر اشتباه می گیرند، گفتند: در اینکه جنگ خشن و خسارت بار است، شکی نیست اما سؤال مهم این است که اگر ملتی مورد تهاجم قرار گیرد ولی نیرو و قدرت خود را به میدان نیاورد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: دوران دفاع مقدس در واقع مقوله ای حیاتی و همچون نَفَس کشیدن برای ملت ایران بود و اگر این نَفَس کشیده نمی شد، ملت می مُرد.


حضرت آیت الله خامنه ای، خاطرات فراوان، پرمغز و گویای دوران دفاع مقدس را ثروتی عظیم و ملی دانستند و تأکید کردند: آن رزمنده همدانی که در دوران دفاع مقدس بیست سال بیشتر نداشت، در خاطرات خود به ما می آموزد که «اگر می خواهی از سیم خاردار رد شوی ابتدا باید از سیم خاردار نَفس خود عبور کنی» یعنی تا هنگامی که گرفتار خود هستیم نمی‌توانیم کاری انجام دهیم.


نتیجه ضعف در تولید فرهنگی، واردات و قاچاق فرهنگی و کمر راست نکردن تولید داخل استایشان با تأکید بر اینکه استفاده از هر ثروت و گنجی نیازمند فناوری است، خاطرنشان کردند: راهیان نور در واقع فناوریِ استفاده از ثروت عظیم و معدن طلای دوران دفاع مقدس است.


حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم استفاده از محتوای غنی دفاع مقدس در کتابهای درسی و دانشگاهها و همچنین کارهای هنری، گفتند: مسئولان به‌ویژه مسئولان دولتی و دانشگاهها باید خود را موظف به این کار بدانند.


رهبر انقلاب اسلامی دست اندرکاران راهیان نور را نیز توصیه کردند به گونه ای برنامه ریزی کنید که بازدید کنندگان از مناطق عملیاتی دفاع مقدس، بعد از بازگشت، پیوندی ناگسستنی با این حادثه مهم و ارزشهای آن پیدا کنند.


حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر ترویج کتابها و فرهنگ دفاع مقدس در قالب های مختلف هنری و همچنین قدرشناسی از یادگاران و سرداران دفاع مقدس گفتند: اگر در زمینه دفاع مقدس، کار فرهنگی و تولید فرهنگی مستمر وجود داشته باشد، کشور در مقابل طراحی‌ها و توطئه های فرهنگی، قوی خواهد شد.


ایشان لازمه دستیابی به بنیه قوی در اقتصاد و سیاست را هم، بنیه قوی فرهنگی دانستند و با تأکید بر اینکه سرچشمه قوت فرهنگی کشور، دوران دفاع مقدس است، افزودند: فرهنگ نیز همانند اقتصاد است و اگر در عرصه فرهنگی تولید نداشته باشیم، نیازمند واردات خواهیم شد و نتیجه واردات هم «کمر راست نکردن تولید داخلی» خواهد شد.

 

رهبر انقلاب اسلامی در همین خصوص به برخی مسائل اقتصادی کشور اشاره کردند و  گفتند: امروز یکی از مشکلات کشور، واردات فراوان و تا حدی بی‌حساب و کتاب در مقابل تولید ناقص داخلی است.


حضرت آیت الله خامنه ای نتیجه پایین بودن تولیدات فرهنگی را، واردات رسمی و قاچاق در بخش فرهنگ خواندند و خاطرنشان کردند: اکنون واردات فرهنگی زیاد است و همه این موارد در چارچوب طراحی دشمنان برای تغییر دادن نسل جوان از نسلی عاشق انقلاب و امام و ارزشها به یک عنصر وابسته به فرهنگ غرب و بی‌خاصیت برای کشور است.


ایشان طراحی‌های فرهنگی را خطرناک‌تر از توطئه های امنیتی و حتی تهدید نظامی دانستند و افزودند: حرکت نظامی دشمن، ملت را مستحکم‌تر و منسجم‌تر می کند اما حمله فرهنگی اراده‌ها را تضعیف می کند و نسل جوان را از کشور می گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان یک توصیه هم به گزارشگران و راویان راهیان نور داشتند.


حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: گزارشگری برای راهیان نور با گزارشگری برای گردشگران معمولی بسیار متفاوت است زیرا در راهیان نور، محتوا باید مملو از تبیین و بیان حقایق، معرفت و نقاط برجسته دوران دفاع مقدس باشد.


ایشان خاطرنشان کردند: البته این موضوع به معنای اغراق گویی در مورد دفاع مقدس نیست بلکه باید دشواری ها و برخی ناکامی ها در کنار موفقیت ها و نقاط قوت فراوان دوران دفاع مقدس بیان شود.


رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بیان حقایق دفاع مقدس موجب می شود که تلألؤ انسانهای ناب و شهدای دفاع مقدس نمایان شود.
حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی به عنوان پنج استان مقصد کاروانهای راهیان نور، خاطرنشان کردند: هریک از این استانها ارزش و جایگاه خود را دارند که باید برای بازدید کنندگان بیان شوند ضمن آنکه مردم این استانها نیز باید مورد توجه و پشتیبانی قرار گیرند زیرا اگر حمایتهای مردم این استانها نبود، کار جنگ پیش نمی‌رفت.


پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در گزارشی با اشاره به فعال‌سازی ۵۷ یادمان راهیان نور از شمال غرب کشور تا خلیج فارس و سواحل مکران، گفت: راهیان نور نمونه‌ای بی‌بدیل از گردشگری تعالی‌بخش قادر است تا علاوه بر حفظ هویت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و جلوگیری از تحریف و فراموشی هشت سال مجاهدت مردم ایران، نقش موثری در حفظ امنیت پایدار فرهنگی و اجتماعی ایفا کند.


سرلشکر باقری با اشاره به اقدامات انجام‌شده به منظور زیارتِ با معرفت مناطق عملیاتی و شناساندن ارکان برجسته دفاع مقدس، افزود: ۱۰ قرارگاه فعال در ستاد مرکزی راهیان نور با حضور۱۵۰ هزار خادم، مبلغ، راوی و عناصر اجرایی برای خدمت به شش میلیون زائر راهیان نور فعالیت می‌کنند.


رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تأکید کرد: ما سربازان انقلاب اسلامی با اعتقاد به ماهیت مبنایی دشمنیِ دشمنان به‌ویژه آمریکای جنایتکار بر این باوریم که دشمن در ضعیف‌ترین موقعیت خود قرار گرفته و راهیان نور می‌تواند با تفکر جهادی در عرصه نبرد فرهنگی جریان ساز باشد.

 
 
 


  • اسراء محمدی
۱۴
اسفند

خیلی از پدر مادرها شکایت می‌کنند و می‌گویند: فرهنگ جامعه، بچۀ ما را از دست ما گرفته برده و خودش دارد تربیت می‌کند، دیگر به‌دست ما تربیت نمی‌شوند! بله، بیشتر از پدر و مادر، فرهنگ جامعه است که بچه‌های ما را تربیت می‌کند؛ خوب یا بد! حالا چه عاملی در فرهنگ جامعه مؤثرتر است؟ سیاست‌مداران بیش از هر عامل دیگری بر روی فرهنگ جامعه مؤثر هستند. «فرهنگ سیاسی» بخشی از فرهنگ است که مستقیم روی سیاسیون تأثیر می‌گذارد. تا فرهنگ سیاسی درست نشود، سیاست درست نمی‌شود، و تا سیاست درست نشود فرهنگ درست نمی‌شود!

خیلی از پدر مادرها شکایت می‌کنند و می‌گویند: فرهنگ جامعه، بچۀ ما را از دست ما گرفته برده و خودش دارد تربیت می‌کند، دیگر به‌دست ما تربیت نمی‌شوند! بله، بیشتر از پدر و مادر، فرهنگ جامعه است که بچه‌های ما را تربیت می‌کند؛ خوب یا بد! حالا چه عاملی در فرهنگ جامعه مؤثرتر است؟ سیاست‌مداران بیش از هر عامل دیگری بر روی فرهنگ جامعه مؤثر هستند. «فرهنگ سیاسی» بخشی از فرهنگ است که مستقیم روی سیاسیون تأثیر می‌گذارد. تا فرهنگ سیاسی درست نشود، سیاست درست نمی‌شود، و تا سیاست درست نشود فرهنگ درست نمی‌شود!

گروه معارف- رجانیوز: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در شام شهادت حضرت فاطمۀ زهرا(س) در شب مراسم سوگواری حسینیۀ امام خمینی(ره) که با حضور مقام معظم رهبری برگزار شد، با موضوع «فرهنگ سیاسی» سخنرانی کرد و به بیان نکات مهمی دربارۀ اهمیت فرهنگ، نقش سیاسیت و فرهنگ سیاسی در اصلاح فرهنگ جامعه، و همچنین نقد فرهنگ سیاسی موجود پرداخت. متن کامل این سخنرانی را در ادامه می‌خوانید:

 

 

1. حساسیت بالای فرهنگ و زیرساخت‌های فرهنگی

 

فرهنگ برای جامعه، مانند اخلاق برای فرد است/ اگر فرهنگ جامعه خوب شد، هزینۀ رفتار خوب کم می‌شود

 

فرهنگ برای جامعه به مثابه اخلاق برای فرد است؛ وقتی کسی دارای اخلاق خوبی بود، برایش سخت است که کار بد انجام دهد، و نیاز به ناظر و قانون و آیین‌نامه هم ندارد، بلکه چون خُلقش خُلق خوبی است، از او جز رفتار خوب-متناسب با خلقش- سر نمی‌زند. اگر جامعه‌ای دارای فرهنگ خوبی باشد در آن جامعه «رفتار خوب» به‌سهولت انجام می‌گیرد.

 

اگر کسی دارای خلق بدی باشد، خیلی برایش سخت است که کار خوب انجام بدهد. در روایات هست که چنین فردی اگر از گناهان خودش استغفار هم بکند باز به گناهانش باز خواهد گشت، چرا؟ چون خُلقش اقتضا می‌کند! به همین دلیل توبۀ چنین کسی چه بسا پذیرفته نشود. (امیرالمؤمنین(ع): مَا مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا وَ لَهُ تَوْبَةٌ وَ مَا مِنْ تَائِبٍ إِلَّا وَ قَدْ تَسْلَمُ لَهُ تَوْبَتُهُ مَا خَلَا السَّیِّئَ الْخُلُقِ لَا یَکَادُ یَتُوبُ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا وَقَعَ فِی غَیْرِهِ أَشَرَّ مِنْه‏؛ قرب‌الاسناد/45)

 

اگر جامعه‌ای دارای فرهنگ بدی شد، در آن جامعه رفتار بد به‌سهولت سر خواهد زد، دیگر با قانون و ناظران قوۀ قهریه و قضائیه هم نمی‌شود آن رفتارهای بد را کنترل کرد. یکی از دلائل اهمیت فرهنگ، این است که اگر فرهنگ یک جامعه خوب شد هزینه برای رفتار خوب کم می‌شود، اگر فرهنگ یک جامعه بد شد، انگار زیرساخت‌های جامعه خراب شده است، دیگر به این سادگی با قانون و ناظران این‌چنینی، نمی‌شود رفتار بد را در آن جامعه کنترل کرد!

 

گاهی فرهنگ، مقدمه‌ساز پذیرش دین در جامعه است/ اگر فرهنگ مناسب نباشد، دین هم در آن جامعه جا نمی‌افتد!/ مثلا اگر فرهنگ حیا نباشد، دین را نمی‌شود عرضه کرد!

 

فرهنگ نه‌تنها برای زندگی ما در جامعه، یک اساس و بنیادی است که می‌تواند زندگی ما را مختل کند، یا زندگی‌مان را راحت کند، برای دین‌داری و معنویت نیز، پایه و اساس به‌حساب می‌آید. اگر جامعۀ ما از فرهنگ مناسبی برخوردار نباشد دین هم در آن جامعه جا نمی‌افتد، گاهی از اوقات فرهنگ مقدم بر دین می‌شود، مقدمه‌ساز پذیرش دین می‌شود؛ اگرچه دین خودش فرهنگ‌ساز است، اگرچه دین هم فرهنگ و آیین مخصوص دین را تثبیت و توزیع می‌کند، و در جامعه ترویج می‌دهد و هم فرهنگ برای زندگی انسانی را تقویت می‌کند، اما واقعاً گاهی اوقات، استقرار دین در یک جامعه به یک‌سری عناصری وابسته است که اگر این عناصر در جامعه نباشند اصلاً نمی‌شود دین را به آن جامعه عرضه کرد!

 

پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمودند: از همۀ ادیان سابق- که تحریف شدند- یک حرف بین مردم باقی مانده است، این یک حرفی که بین مردم باقی مانده-که یک حرف فرهنگی است- نشان‌دهندۀ این است که اگر این عنصر فرهنگی در جامعه نباشد، پیامبران الهی هم نمی‌توانند کاری کنند. رسول خدا(ص) می‌فرماید: از ادیان گذشته و از انبیاء گذشته، یک حرف باقی مانده که ضرب‌المثل، سرِ زبان مردم است و آن این است «إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» اگر حیا نداری دیگر هرکاری دلت می‌خواهد انجام بده! یعنی دیگر پیامبران الهی هم نمی‌توانند با تو کار کنند (لَمْ یَبْقَ مِنْ أَمْثَالِ الْأَنْبِیَاءِ إِلَّا قَوْلُ النَّاسِ إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ؛ امالی صدوق/510) لذا حیا یک عنصر فرهنگی می‌شود که اگر در یک جامعه‌ای نبود نمی‌شود دین را به آن افراد جامعه عرضه کرد.

 

در دوران جاهلیت، عناصر فرهنگی مثبتی بود که زمینۀ پذیرش دین شد

 

در مکۀ مکرمه هم-قبل از بعثت نبوی- عناصر فرهنگی مثبتی وجود داشت که زمینۀ پذیرش دین قرار گرفت؛ مانند احترام به پدر، احترام به مادر، احترام به اولیاء خدا. مثلاً آنها مقام حضرت ابراهیم(ع) و جای قدم‌های حضرت هاجر را گرامی می‌داشتند.(عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمْ یَزَلْ بَنُو إِسْمَاعِیلَ وُلَاةَ الْبَیْتِ یُقِیمُونَ لِلنَّاسِ حَجَّهُمْ وَ أَمْرَ دِینِهِمْ ...وَ فِی أَیْدِیهِمْ أَشْیَاءُ کَثِیرَةٌ مِنَ الْحَنِیفِیَّةِ مِنْ تَحْرِیمِ الْأُمَّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی النِّکَاحِ إِلَّا أَنَّهُمْ کَانُوا یَسْتَحِلُّونَ امْرَأَةَ الْأَبِ وَ ابْنَةَ الْأُخْتِ وَ الْجَمْعَ بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ وَ کَانَ فِی أَیْدِیهِمُ الْحَجُّ وَ التَّلْبِیَةُ وَ الْغُسْلُ مِنَ الْجَنَابَةِ إِلَّا مَا أَحْدَثُوا فِی تَلْبِیَتِهِمْ وَ فِی حَجِّهِمْ مِنَ الشِّرْکِ وَ کَانَ فِیمَا بَیْنَ إِسْمَاعِیلَ؛ کافی/4/210‏) (أَنَّ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ کَانُوا إِذَا حَجُّوا یُلَبُّونَ وَ کَانَتْ تَلْبِیَتُهُمْ «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ» وَ هِیَ تَلْبِیَةُ إِبْرَاهِیمَ ع وَ الْأَنْبِیَاءِ؛ تفسیر قمی/2/154)

 

اینها زیرساخت‌های فرهنگی‌ای بود که در مکه وجود داشت. یعنی مکۀ مکرمه به یک‌باره، سرشار از بدی و سیاهی نبود؛ چنان‌که مستشرقین بیان می‌کنند و دوست دارند بگویند: جامعۀ قبل از پیامبر(ص)-که ما به آن «جاهلیت» می‌گوییم- این‌قدر سیاه بوده که پیامبر هنر نکرده است در آن جامعه یک حرف خوبی زده و کارش گرفته است! اما نه؛ اصلاً پیامبر گرامی اسلام(ص) به مدد عناصر مثبت فرهنگی‌ای که در آن جامعه بود، توانستند سیزده سال کار تبلیغی خودشان را انجام بدهند.

 

به عنوان مثال، در آن سیزده سال، می‌خواستند پیامبر اکرم(ص) را به قتل برسانند ولی به‌خاطر احترام ابوطالب، این کار را نمی‌کردند (ثُمَّ اجْتَمَعُوا إِلَى أَبِی طَالِبٍ فَقَالُوا أَنْتَ سَیِّدٌ مِنْ سَادَاتِنَا فَادْفَعْ إِلَیْنَا مُحَمَّداً لِنَقْتُلَهُ‏ وَ تَمْلِکَ عَلَیْنَا؛ تفسیر قمی/1/379) خب این خودش یک فرصتی ایجاد کرد. درست است که آنها بد بودند و سخن پیامبر(ص) را نمی‌پذیرفتند، اما این‌قدر هم بد نبودند که همۀ موازین را زیر پا بگذارند. مثلاً آنها این‌‌قدر فرهنگ داشتند که در همان سه سال شعب ابی‌طالب، در موسم حج، پیامبر(ص) آزادانه کنار خانۀ خدا در بین زائران تبلیغ می‌کرد، و آنها به احترام موسم حج و خانۀ خدا، به پیامبر(ص) تعدی نمی‌کردند(وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْرُجُ فِی کُلِّ مَوْسِمٍ فَیَدُورُ عَلَى قَبَائِلِ الْعَرَبِ... وَ بَقُوا فِی الشِّعْبِ أَرْبَعَ سِنِینَ لَا یَأْمَنُونَ إِلَّا مِنْ مَوْسِمٍ إِلَى مَوْسِمٍ وَ لَا یَشْتَرُونَ وَ لَا یُبَایِعُونَ إِلَّا فِی الْمَوْسِمِ وَ کَانَ یَقُومُ بِمَکَّةَ مَوْسِمَانِ فِی کُلِّ سَنَةٍ مَوْسِمُ الْعُمْرَةِ فِی رَجَبٍ وَ مَوْسِمُ الْحَجِّ فِی ذِی الْحِجَّةِ ؛ اعلام‌الوری/ج1/ص125-126)

 

در «لیلة‌المبیت» که می‌‌خواستند شبانه حمله کنند و پیامبر اکرم(ص) را به قتل برسانند-در یک نقلی هست که- همان قاتل‌ها لااقل یک‌ذره فرهنگ داشتند که وقتی نصف شب می‌خواستند به خانه هجوم ببرند، به همدیگر گفتند: «بالاخره در این خانه، زن و بچه هست، اینها که گناهی نکرده‌اند، صبر کنید تا صبح شود و بعد حمله کنیم» (فَلَمَّا أَمْسَى رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَتْ قُرَیْشٌ‏ لِیَدْخُلُوا عَلَیْهِ‏ فَقَالَ‏ أَبُو لَهَبٍ‏ لَا أَدَعُکُمْ أَنْ تَدْخُلُوا عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ فِی الدَّارِ صِبْیَاناً وَ نِسَاءً وَ لَا نَأْمَنُ أَنْ تَقَعَ بِهِمْ یَدٌ خَاطِئَةٌ فَنَحْرُسُهُ اللَّیْلَةَ، فَإِذَا أَصْبَحْنَا دَخَلْنَا عَلَیْهِ، فَنَامُوا حَوْلَ حُجْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ تفسیر قمی/1/275)

 

صهیونیست‌ها می‌خواهند «زیرساخت‌های فرهنگی» را نابود کنند، که دیگر دین نتواند شکل پیدا کند/مثالی از آموزش و پروش

 

یک چیزی از فرهنگ-بیشتر از این چیزهایی که ما الان می‌گوییم- در میان آن مردم مکه بوده که پیامبر اکرم(ص) توانستند دین را در آنجا جاری کنند. الان نقشه‌ای که صهیونیست‌ها برای ادارۀ جهان دارند این است که زیرساخت‌های فرهنگی را نابود کنند، که دیگر دین نتواند شکل پیدا کند؛ مثل حیا و موارد دیگری که دارند روی آنها کار می‌کنند. مثلاً اینها روی موضوع «بی‌احترامی به پدر و مادر» خیلی سنگین کار می‌کنند، حتی پیشنهاد‌هایی به مدرسه‌ها و آموزش و پرورش ما هم داده‌اند که مثلاً «چرا شما بابا آب داد» را در کتاب‌ها آورده‌اید؟ این پدر سالاری است؛ این‌را حذفش کنید! البته یک مقداری از حرف‌های آنها نیز در اینجا پذیرفته شده است؛ حالا اینکه از سر نادانی بوده یا از سرِ نفوذ؟ نمی‌دانم، ولی بالاخره زیرساخت‌های فرهنگی برای یک جامعه خیلی مهم است.

 

زیرساخت‌های فرهنگی یک جامعه، عامل پذیرش دین می‌شود/ برای ترویج زیرساخت‌های فرهنگی، گاهی نیاز نیست «دینی» عمل کنیم، «انسانی» هم می‌شود

 

زیرساخت‌های فرهنگی برای یک جامعه عامل پذیرش دین می‌شود، زیرساخت‌های فرهنگی برای یک جامعه گاهی نیازی نیست که اصلاً به‌صورت دینی تبلیغ و ترویج بشود، بلکه به‌صورت «انسانی» هم می‌شود روی آن زیرساخت‌های فرهنگی کار کرد. و مردم هم پذیرش دارند، همان قشری که ما به آنها «قشر خاکستری» می‌گوییم، آنها هم می‌پذیرند.

 

به‌هرحال، فرهنگ خیلی مهم است، فرهنگ عامل سعادت مردم در زندگی دنیایی آنها هم می‌شود؛ مثل «فرهنگ کار» و «فرهنگ معیشت». اگر تن‌پروری و تنبلی در یک جامعه باب باشد، اگر پُست‌ گرفتن و پول درآوردن از طریق کار اداری در یک جامعه‌ای باب باشد، آن جامعه، جامعۀ موفقی نخواهد بود.

 

در فرهنگ ما «کارمند بودن» ارزش است یا «کاسب و تولیدگر بودن»؟ / اگر فرهنگ درست شد، زندگی مردم درست می‌شود

 

یک جوانی آمد پیش امام صادق(ع) و گفت: آقا من کاسب هستم و برای خودم یک درآمدی دارم، یک هنری هم دارم، به من گفته‌اند که شما بیا فلان‌جا، کارمند بشو، ما همین حقوق را به شما می‌دهیم، اجازه هست که من کاسبی-یا آن کار تولیدی‌ای که احیاناً خودم انجام می‌دهم- را رها کنم و بروم کارمند بشوم و مزد بگیرم؟ امام صادق(ع) فرمودند: نه اجازه نداری! تو تا وقتی خودت می‌توانی پول دربیاوری، چرا می‌خواهی مزدبگیر بشوی؟! (عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: الرَّجُلُ یَتَّجِرُ فَإِنْ هُوَ آجَرَ نَفْسَهُ أُعْطِیَ مَا یُصِیبُ فِی تِجَارَتِهِ. فَقَالَ: لَا یُؤَاجِرْ نَفْسَهُ وَ لَکِنْ یَسْتَرْزِقُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَتَّجِرُ فَإِنَّهُ إِذَا آجَرَ نَفْسَهُ حَظَرَ عَلَى نَفْسِهِ الرِّزْقَ؛ کافی/5/90)

 

ببینید اینها فرهنگ است؛ فرهنگی که نشان می‌دهد در یک جامعه «کارمند بودن» ارزش است یا «کاسب بودن» و یا «تولیدگر بودن»؟ اگر در یک جامعه‌ای فرهنگ درست شد، زندگی مردم درست می‌شود. خدا نبخشد آنهایی را که «زیرپوستی» به فرهنگ خیانت می‌کنند!

 

بیش از «بی‌حجابی و بی‌بندوباری» باید به «زیرساخت‌های فرهنگیِ» اینها حساسیت نشان دهیم

 

متأسفانه یکی از عادات بدی که بین ما طلبه‌ها و بعضاً بین عالمان دینی رواج دارد این است که نهی از منکر را فقط مال آنجایی می‌دانند-یا به آن اقدام می‌کنند- که صریحاً یک امر دینی زیر پا گذاشته شود. مثلاً وقتی حجاب زیر پا گذاشته بشود حساس می‌شوند، یا مثلاً وقتی صریحاً عرق و شراب‌خوری باب بشود، حساس می‌شوند. خُب بله؛ این حساسیت خوب است نمی‌خواهیم بگوییم که همین‌مقدار حساسیت را هم نباشد! ولی باید ببینیم که این بی‌حجابی و آن بی‌بند و باری، زیرساخت‌های فرهنگی‌اش کجاست؟ نمی‌شود که آدم به آنها حساسیت نشان ندهد!

 

 

مثلاً در کتاب دبستان نقاشی می‌کشند که «تو بیا، یار خودت را از جنس مخالف، پیدا کن!» مثلاً انتخاب کردن جنس مخالف را از بچگی آموزش بدهند! ولی این موارد را دیگر کسی حساس نمی‌شود و می‌گوید: «حالا یک دانه نقاشی است که آنجا کشیده‌اند و می‌خواهند با این طرح‌ها، به بچه‌ها ریاضیات یاد بدهند، حرام خدا که حلال نشده است!» بله حرام حلال نشده است، ولی زیرساخت‌های فرهنگی همین‌طوری نم نم دارد نابود می‌شود!

 

حوزۀ علمیه نسبت به «زیرساخت‌های فرهنگی جامعه»، چندان حساس نیست!

 

متأسفانه ما- به‌عنوان عالمان دینی یا به‌عنوان حوزۀ علمیه- پیشنهادهای فرهنگی نداریم، که مثلاً بگوییم: بیایید تعلیم و تربیت را این‌طوری انجام بدهیم. نباید این‌طور باشد که ما طلبه‌ها فقط متکفّل قرآن و عقائد دینی-در مدرسه- باشیم و هیچ پیشنهادی در تاریخ و جغرافی و ریاضی و چیزهای دیگر نداشته باشیم. مثل حضرت امام(ره) که-با تعابیری شبیه به این- می‌فرمود: اگر معلم موحّد باشد، با ریاضیات هم می‌تواند درس توحید بدهد!

 

با ادبیات چقدر کار می‌شود کرد که با کتاب دینی و قرآن نمی‌شود این کارها را کرد! آیا الان با ادبیات ما دارد این کارها انجام می‌شود؟ آیا زیرساخت‌های فرهنگی درست می‌شود؟ یا اینکه حساسیت‌های خوب فرهنگی هم خنثی‌سازی می‌شود؟

 

صهیونیست‌ها به «بابا آب داد» حساس هستند، اما حوزۀ علمیه  حساسیت نشان نمی‌دهد! / حوزه می‌گوید: فقط وقتی گناه کرد اعتراض می‌کنم

 

ببینید که صهیونیست‌ها چقدر نسبت به این مسائل حساس هستند! مثلاً می‌گوید: تو چرا می‌گویی «بابا آب داد»؟! این مال پدرسالاری است! نگو بابا آب داد! می‌خواهد این «بابا آب داد» را هم از کلاس اول بردارد! صهیونیست‌ها می‌آیند به «بابا آب داد» حساسیت نشان می‌دهند، اما حوزۀ علمیه نسبت به «بابا آب داد» حساسیت نشان نمی‌دهد، بلکه می‌گوید: وقتی گناه کرد، آن‌وقت من می‌آیم وسط و می‌گویم: چرا اینجا گناه شد؟ زیرساخت‌های فرهنگی خیلی  اهمیت دارند؛ هم برای معیشت هم برای معنویت! خب، از این مقدمه بگذریم، اصلاً نمی‌خواهیم در این مقدمه باقی بمانیم.

 

2. وضع سیاسی، مهمترین عامل فرهنگ‌ساز!

 

«سیاست‌مداران» و «مدیران» مهم‌ترین عوامل فرهنگ‌ساز هستند

 

مهم‌ترین عامل، عامل فرهنگ‌ساز در یک جامعه چیست؟ این هم مقدمۀ دوم عرض بنده است. مهم‌ترین عامل برای فرهنگ، وضع سیاسی جامعه است؛ یعنی سیاست‌مداران، شخصیت و منش سیاست‌مداران و مدیران جامعه. بعضی وقت‌ها ما مدیران جامعه را از سیاست‌مداران جدا می‌کنیم! اما در اینجا می‌گوییم: هم مدیران و هم سیاست‌مداران.

 

خوب نیست یک مدیر «غیرسیاسی» باشد که در خدمت هر هدف سیاسی قرار بگیرد!

 

بعضی وقت‌ها رسم است که یک جاهایی، مدیران خنثای غیرسیاسی می‌گذارند برای اینکه حرف گوش کند! بعضی‌ها برای اینکه دست و بال‌شان باز باشد ترجیح می‌دهند که بعضاً مدیرانی که انتخاب می‌کنند، غیرسیاسی باشند و و بعد هم می‌گویند: «او فنّ مدیریت بلد است!» برای خودِ این مدیر هم-از نظر سیاسی- هیچ چیزی مهم نیست! مثلاً برایش مهم نیست که « برای چه جهتی دارند تو را به کار می‌کشند؟!» می‌گوید: «من نمی‌دانم! من اینجا را اداره می‌کنم و این پول را هم-از این کار- درمی‌آورم» لذا او در خدمت هرکسی قرار می‌گیرد. اما این خوب نیست که یک مدیر، غیرسیاسی باشد!

 

وقتی با این مدیران غیرسیاسی از نزدیک صحبت می‌کنی و می‌گویی: «شما که الان داری خیلی خوب این مجموعه را مدیریت می‌کنی، می‌دانی که این‌کار در خدمت کدام جهت‌گیریِ سیاسی‌ است؟» می‌گوید: «من نمی‌دانم!» خب این خیلی زشت است! سیاسی نبودن که هنر نیست، فهم سیاسی و بصیرت سیاسی نداشتن که هنر نیست! شما باید ببینی که برای چه کسی «عضد» قرار گرفته‌ای؟!

 

به هرحال، وقتی می‌گوییم سیاسیون و مدیران سیاسی جامعه و وضع سیاسی، همۀ اینها را شامل می‌شود. اینها مهم‌ترین عوامل فرهنگ‌ساز در جامعه هستند!

 

1. «منشِ سیاسیون» بر فرهنگ جامعه اثر می‌گذارد

 

فرهنگ در معنویت مؤثر است. امیرالمؤمنین(ع) در روایتی می‌فرماید: «النَّاسُ بِزَمَانِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ؛ خصائص الائمه، شیخ مفید/ 115) زمانه، مردم را تربیت می‌کند، تربیتی که پدر مادرها هم نتوانسته‌اند این‌طوری تربیت کنند! خیلی از پدر مادرها شکایت می‌کنند و می‌گویند: فرهنگ جامعه، بچۀ ما را از دست ما گرفته برده و خودش دارد تربیت می‌کند، دیگر به‌دست ما تربیت نمی‌شوند! همان‌طوری که این روایت هست، روایتی هم هست که می‌فرماید: «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ»(تحف العقول/280) مردم به مسئولان و مدیران خودشان شبیه‌تر هستند تا به پدر مادرهای خودشان! [توضیح بیشتر: فرهنگ جامعه بیشتر از پدر و مادر، بچه‌های ما را تربیت می‌کند؛ خوب یا بد! حالا چه عاملی در فرهنگ جامعه مؤثر است؟ سیاست‌مداران بیش از هر عامل دیگری بر روی فرهنگ جامعه مؤثر هستند.]

 

سیاست‌مداری که اهل «رفتار دفاعی» و «لج‌بازی» و «مجادله» باشد، سطح فرهنگی و اخلاقی جامعه را پایین می‌آورد؛ توصیه‌های اخلاقی هم نمی‌گیرد!

 

وضع سیاسی جامعه از چند جهت بر فرهنگ تأثیر می‌گذارد؛ یکی از جهتِ «منش سیاسیون»! مثلاً اینکه اشرافی باشند یا نباشند. و همچنین خصلت‌های زبانی و خصلت‌های روحی سیاسیون چگونه باشد. مثلاً اینکه رفتار دفاعی داشته باشند یا نداشته باشند؟ اگر مسئولین سیاسی رفتار دفاعی داشته باشند خیلی زشت است؛ سطح فرهنگی و اخلاقی جامعه را پایین می‌آورد.

 

رفتار دفاعی یعنی چه؟ یعنی اینکه عجولانه از خودت دفاع کنی، بد از خودت دفاع کنی، برای دفاع کردن از خودت چند تا حق دیگر را زیرپا بگذاری، تحمل مظلومیت نداشته باشی. در روانشناسی به این می‌گویند: «رفتار دفاعی» آدم‌‌هایی که از شخصیت والایی برخوردار هستند رفتار دفاعی ندارند!

 

 

اگر یک سیاست‌مدار، رفتار دفاعی داشته باشد-به تعبیری که در روانشناسی هست- به نوعی کارش به لج‌بازی و لجاجت کشیده می‌شود. و بعد اگر سیاسیون بخواهند مجادله کنند و از خودشان بی‌صبری نشان دهند، دیگر چه فایده‌ای دارد که صدهزارتا منبر برای مردم بگذاریم تا به آنها بگوییم: «اخلاق‌تان را خوب کنید، در خانه دعوا نداشته باشید، بچه‌ها در کلاس، با معلم خوب برخورد کنند» دیگر این‌کارها نمی‌گیرد! طبق فرمایش حضرت امیر(ع)، مردم به امراء‌شان شبیه‌تر هستند.

 

نکته دیگر اینکه؛ شما ممکن است صدتا مدیر خوب داشته باشید و فقط ده‌تا مدیر بد داشته باشید. یا اینکه صدتا سیاست‌مدار خوب داشته باشید، و فقط ده‌تا سیاست‌مدار بد داشته باشید، اما معمولاً نتیجه تابع اخصّ مقدمتین است! عرصۀ سیاست که جای ریسک‌ کردن نیست که بگوییم: «همه‌جا آدم خوب و بد هست!» عرصۀ سیاست جای این حرف‌ها نیست! می‌بینید همان تعداد اندک از مدیران بد، نتیجۀ خودش را نشان می‌دهد. و به‌سرعت در جامعه، یک وضعی پدید می‌آید که دیگر نمی‌شود آن‌را جمع کرد!

 

اگر سیاست‌مداران برای خود حقوق‌های کلان ببندند، چطور می‌شود به مردم گفت: «به‌خاطر خدا کار کنید؟!»

 

منش سیاست‌مداران، در فرهنگ جامعه خیلی مؤثر است. مثلاً اگر سیاست‌مداران برای خودشان حقوق‌های کلان ببندند، دیگر چطوری می‌شود به این جامعه گفت که «به‌خاطر خدا کار کنید؟!» در کدام منبر می‌شود این حرف را زد؟ خُب مردم می‌گویند: این آقایی که مدیر شده، و باید از خدایش باشد که توفیق خدمت پیدا کرده است، اما او دارد ده برابر ما پول می‌گیرد، پس معلوم می‌شود که قیامت خبری نیست!! چرا ما که عوام هستیم باید مخلص باشیم، ولی در آن بالاها، هیچ خبری از اخلاص نیست! حالا اگر او این‌قدر زیاد حقوق نمی‌گرفت که نمی‌مرد! مدیریت کلان مگر چقدر زحمت دارد؟! و مثلاً الان او چه هنری کرده که این همه حقوق برایش ببندند؟!

 

یک مدیری که مسئولیت کلان دارد خود به خود یک سری مسائل رفاهی در اختیار او قرار می‌گیرد؛ مثلاً یک یا دو سه تا منشی و افراد دیگری هستند که به‌خاطر او دارند حقوق می‌گیرند؛ تلفن می‌گیرند، تماس می‌‌گیرند، متنش را می‌نویسند، یا اینکه راننده‌ای هست که او را می‌برد و می‌آورد. و همۀ اینها پای این مدیر حساب می‌شود. همچنین کلی افتخارات در اطراف‌شان هست، کلی اعتبار پیدا می‌کند، بچه‌اش با این اعتبار، چهارتا معاملۀ شیرین به‌هم می‌زند که بچه‌های ما هیچ‌وقت از این معامله‌های شیرین گیرشان نمی‌آید!

 

مگر شهدا و رزمندگان، همه خدمات خود را با پول قیمت‌گذاری کردند؟!/ می‌شود یک‌طور دیگر هم زندگی کرد!

 

همه‌چیز را که با پول نباید قیمت‌گذاری کرد! مگر شهدا و رزمندگان، همه‌چیزشان را با پول قیمت‌گذاری کردند؟! می‌شود یک‌طور دیگر هم زندگی کرد! البته قصد بنده از این سخنان هم طعنه زدن و تکه انداختن نیست! البته این فضایی است که در جامعه نسبت به آن حساسیت هست، ولی من نمی‌خواهم از این حساسیت، برای بحث استفاده کنم و حتی نمی‌خواهم این حساسیت را تحریک کنم.

 

2. سیاستمداران از طریق «قانونگذاری» بر فرهنگ جامعه تأثیر می‌گذارند

 

پس یکی از عوامل مؤثر بر فرهنگ، منش مدیران جامعه است. عامل بعدی، قانونگذاری است، یعنی سیاسیون با این قوانینی که وضع می‌کنند، طوری بر فرهنگ جامعه تأثیر می‌گذارند که دیگر نمی‌شود با تعلیم کتاب و حکمت-و با هزارتا درس و بحث اخلاقی- بر فرهنگ جامعه تأثیر گذاشت!  

 

برخی قوانین مصوب مجلس خلاف بیّن شرع نیست، اما چند قانون درکنار هم عامل اضمحلال خانواده می‌شود؛ آیا شورای نگهبان به اینها می‌پردازد؟

 

بعضی وقت‌ها می‌بینیم که در مجلس شورای اسلامی-به‌صورت خیلی ظریفی- قوانینی تصویب می‌‌شود که ظاهراً خلاف بیّنِ احکام شرع نیست، اما وقتی اینها را دانه دانه در کنار همدیگر می‌گذاری، می‌بینی که خیلی نزدیک به آن فضای فمنیستی می‌شود که صهیونیست‌ها برای نابود کردن خانواده آورده‌اند! و بعد هم یک شخص عاقلی نمی‌آید این‌را یک جمع‌بندی کند و آثار روانی این بستۀ قانونی را در مردم بررسی بکند و ببیند که «آیا خودِ این قوانین، عامل اضمحلال خانواده نمی‌شود؟!»

 

طبیعتاً شورای نگهبان، قوانین را کنترل می‌کند، اما بنده خبر ندارم که آیا شورای نگهبان در طراحی نظامات اجتماعی، آن کار دقیق را انجام می‌دهند یا نه؟ آیا این قانون از نظر شرعی اشکالی دارد؟ نه! هر کدام از این قوانین، به تنهایی از نظر شرعی اشکالی ندارند، اما وقتی در کنار همدیگر قرار می‌گیرند، مشکل ایجاد می‌شود.

 

قوانین اقتصادی مصوب تک تک اشکال ندارد، اما در کنار هم به نظام «بانکداری» فعلی تبدیل می‌شود

 

مثلاً در قوانین اقتصادی، آیا مضاربه اشکال دارد؟ نه! فلان موضوع اشکال دارد؟ نه! فلان موضوع اشکال دارد؟ نه! اما اینها در کنار همدیگر، به این نظام بانک‌داری موجود تبدیل می‌شود. و بعد می‌بینی که مثلاً سهم تعاونی‌ها در بودجه 25درصد است اما 5درصد بیشتر جذب نمی‌کنند! خُب معلوم است که با این وضع بانک‌ها، تعاونی سود نمی‌دهد و لذا کسی به سراغ تعاونی نمی‌رود! آن‌وقت ما اگر بخواهیم با فرهنگ‌سازی، وضع معیشتی مردم را درست کنیم، جبران نمی‌شود.

 

3و4. سیاستمداران از طریق «نهادهای فرهنگی» و «شیوۀ سیاست‌ورزی» می‌توانند بر فرهنگ جامعه تأثیر بگذارند

 

سیاست‌مداران دیگر چگونه می‌توانند روی فرهنگ تأثیر بگذارند؟ یکی از راه‌هایش «نهادهای فرهنگی» است؛ یعنی با استفاده از مجموعه‌های فرهنگی مانند وزارت‌ ارشاد، صدا و سیما و سازمان تبلیغات و این‌طور مجموعه‌ها، تأثیرگذار باشند.

 

یکی دیگر از نکاتی که در سیاست‌مداران هست و می‌توانند بر فرهنگ جامعه تأثیر بگذارند «شیوۀ سیاست‌ورزی» آنهاست! که اجازه بدهید بدون توضیح از این کلمه بگذریم.

 

ما می‌گوییم: فرهنگ جامعه مقدمه است برای دین جامعه! فرهنگ جامعه بیشتر از پدر و مادر، بچه‌های ما را تربیت می‌کند؛ خوب یا بد! حالا چه عاملی در فرهنگ جامعه مؤثر است؟ سیاست‌مداران بر روی فرهنگ جامعه مؤثر هستند.

 

نمی‌شود برای جایی رئیس تعیین نکنید، بعد آنجا کار فرهنگی کنید!/ اولین اقدام پیامبر(ص) بعد از بیعت عده‌ای از مردم مدینه، تعیین 12 رئیس برای مدینه بود!

 

پیامبر گرامی اسلام(ص) قبل از اینکه به مدینه بروند و آنجا را به وجود خودشان منور بکنند، عده‌ای از مردم مدینه با ایشان بیعت کردند که به بیعت «عقبۀ دوم» مشهور شد. یعنی هفتاد نفر از مردم مدینه که مسلمان شده بودند، پیش پیغمبر اکرم(ص) آمدند و گفتند که ما حاضر هستیم از شما دفاع کنیم و شما را حمایت کنیم، رسول خدا(ص) در آنجا- سر حمایت از خودشان- بیعتی را با آنها انجام دادند. بلافاصله بعد از اینکه بیعت انجام شد، رسول خدا(ص) چه‌کار کردند؟ موعظۀ اخلاقی کردند؟ سفارش به نماز کردند؟ آیا فرمودند که بروید زمین مسجد را آماده کنید که من می‌خواهم بیایم آنجا مسجد بسازم؟! چه‌کار کردند؟

 

بلافاصله دوازده نفر رئیس برای مدینه معیّن کردند! آقا یا رسول‌‌الله! کسی که از شما رئیس نخواسته بود، آنجا خودشان رئیس داشتند و بالاخره یک‌طور کارها را اداره می‌کردند. آقا یا رسول الله! هنوز که همۀ مردم مدینه مسلمان نشده بودند! برای آن شهر، چرا دوازده‌تا رئیس تعیین می‌کنید؟ الان برای شهرهای بزرگ‌تر از این هم یک نفر رئیس می‌گذارند! نه؛ نمی‌شود که برای یک جایی، رئیس تعیین نکنید، و بعد بروید آنجا کار فرهنگی و معنوی بکنید. اسامیِ آنها هم توسط جبرئیل امین از آسمان آمده بود. (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَخْرِجُوا إِلَیَّ مِنْکُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً یَکْفُلُونَ عَلَیْکُمْ بِذَلِکَ کَمَا أَخَذَ مُوسَى مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً فَقَالُوا اخْتَرْ مَنْ شِئْتَ، فَأَشَارَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَیْهِمْ فَقَالَ هَذَا نَقِیبٌ وَ هَذَا نَقِیب‏؛ اعلام‌الوری/60) (و لا یجدن أحد منکم فی نفسه أن یؤخذ غیره فإنما یختار لی جبرئیل؛ طبقات‌الکبری/3/452) (اخْتَارَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ أُمَّتِهِ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً أَشَارَ إِلَیْهِمْ جَبْرَئِیلُ وَ أَمَرَهُ بِاخْتِیَارِهِمْ کَعِدَّةِ نُقَبَاءِ مُوسَى ع تِسْعَةٌ مِنَ الْخَزْرَجِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْأَوْس‏؛ خصال/2/491)

 

با تغییر دولت، غذای مرغ‌داری‌ها عوض نمی‌شود، اما مواد درسی دبستان را تغییر می‌دهند!/ دولت‌ها مستقیم بر فرهنگ اثر می‌گذارند چه برسد به غیر مستقیم

 

الان وقتی سیاسیون می‌آیند و انتخاب می‌شوند، مواد درسی دبستان را تغییر می‌دهند! این برای بنده خیلی چیز عجیبی است! دانه‌هایی که به مرغ‌داری‌ها تعلق می‌گیرد، با تغییر دولت‌ها عوض نمی‌شود، می‌گویند: غذای مرغ‌ها، از نظر علمی یک استانداردی دارد، دیگر دانه‌های مرغ‌داری را که عوض نمی‌کنند؛ حالا هردولتی سر کار بیاید! ولی مواد درسی دبستان تغییر پیدا می‌کند! مثلاً اینکه قبلاً زیر عکس شیخ فضل‌الله نوری نوشته بودند «شهید» اما این یکی دولت می‌آید و شهیدش را برمی‌دارد! اینها چه ربطی به دولت‌ها دارد؟ مگر بالای سرِ اینها، متخصص وجود ندارد؟! منظور این است که دولت‌ها مستقیماً بر روی فرهنگ اثر می‌گذارند، تا برسد به تأثیرات غیرمستقیم!

 

3. سوال بحث ما: اول سیاست را درست کنیم یا اول فرهنگ را؟ / طرح میانه: اول «فرهنگ سیاسی» را درست کنیم

 
پس سیاسیون تأثیرگذارترین عوامل هستند. ما هم در این وسط، یک حسین حسینی می‌گوییم و به سینه می‌زنیم و چهارتا جلسه داریم. اما اصل و اساس تأثیرگذاری بر فرهنگ در عرصۀ سیاست هست؛ البته به انواع مختلف.
 
حالا سؤال بحث بنده این است: آیا ما الان باید برویم کار فرهنگی کنیم تا کم‌کم روی سیاسیون اثر بگذاریم، یا اینکه برویم در عرصۀ سیاست فعالیت کنیم و عرصۀ سیاست را بگیریم به آدم‌های خوب بدهیم، تا بعد بتوانیم کار فرهنگی کنیم؟

 

اول کار فرهنگی کنیم تا مردم خوب شوند تا مدیران خوب شوند، یا اول با کار سیاسی مدیران خوبی بیاوریم تا با فرهنگ‌سازی آنها فرهنگ مردم خوب شود؟

 

حالا ما چه‌کار کنیم؟ سؤال بحث این است: آیا باید برویم کار فرهنگی کنیم تا رؤسایی که از این جامعه درمی‌آیند رؤسای خوبی باشند؟ البته این کار، کار درستی است. بگذارید یک روایت برای‌تان بخوانم که روایت عجیبی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «عُمّالُکُم أَعمالُکُم کَما تَکُونُونَ یُولِّى علَیکُم» (شهاب الاخبار/260)‏ » شما مردم، هرجوری باشید همان‌جوری رئیس پیدا می‌کنید! اگر مردم خوب باشند، رؤسای خوب پیدا می‌کنند. و اگر فرهنگ مردم خراب باشد، رؤسای بد پیدا می‌کنند.

 

پس ما الان چه‌کار کنیم؟ آیا باید برویم کار فرهنگ‌سازی انجام دهیم تا مردم خوب بشوند تا بعد، رؤسای‌شان هم خوب بشوند؟ یا اینکه اول از آن طرف برویم؛ یعنی اول برویم یک‌سری مدیران خوب سر کار بگذاریم-چون مدیران جامعه خیلی بر فرهنگ مؤثر هستند- و بعد، از این طریق فرهنگ‌سازی کنیم تا وضع فرهنگ جامعه درست شود! این‌را می‌شود به عنوان یک سؤال مطرح کرد.

 

البته می‌شود از کنار این سؤال، خیلی ساده عبور کرد، یعنی اینکه بگوییم: بالاخره هردو مؤثر هستند، تا می‌توانی کار کن که جامعه رؤسای خوب پیدا بکند، و تا می‌توانی کار فرهنگی انجام بده تا جامعه از پایین درست بشود و بالا برود! می‌شود این‌طور سهل برخورد کرد. ولی بنده یک پیشنهادی به نظرم می‌رسد که فکر می‌کنم طرح دین ما این‌گونه است.

 

کار سیاسی اولویت دارد یا کار فرهنگی؟ / اول باید «فرهنگ سیاسی» را درست کنیم

 

سؤال این است که «ما اول سیاست را درست کنیم یا اول فرهنگ را درست کنیم؟» اگر بخواهیم فرهنگ را درست کنیم؛ سیاسیون نمی‌گذارند(تا وقتی که درست نشده باشند) و اگر سیاسیون را بخواهیم درست کنیم، تا فرهنگ جامعه درست نشده باشد نمی‌شود سیاسیون را درست کنیم! البته این درست و غلطی که می‌گوییم، مطلق نیست، منظورمان همین مقدار نسبی آن است که ما داریم می‌بینیم.

 

یک طرح میانه وجود دارد و آن اینکه: اول بیایید «فرهنگ سیاسی» را درست کنیم. حتی الان کار فرهنگی دامنه‌دار و دراز‌مدت در اولویت نیست؛ البته آن‌هم به‌جای خودش اهمیت دارد. ما نمی‌گوییم که نماز خواندن مردم اهمیت ندارد، اخلاق اهمیت ندارد، کار فرهنگی و اردویی-برای اینکه بچه‌ها در زمینه‌های مختلف فعال بشوند- اهمیت ندارد! نمی‌خواهیم اینها را نفی کنیم، در اینجا بحث بر سرِ اولویت است!

 

کار سیاسی اولویت دارد یا کار فرهنگی؟ کار بر روی «فرهنگ سیاسی» اولویت دارد! اگر منِ طلبه این حرف را از دین برداشت کرده باشم، به‌عنوان یک امام جماعت، وظیفۀ اولم این است که برای مأمومین خودم، فرهنگ سیاسی را درست کنم!

 

«فرهنگ سیاسی» بخشی از فرهنگ است که مستقیم روی سیاسیون تأثیر می‌گذارد/ در میان تمام ابعاد فرهنگی، کار کردن روی «فرهنگ سیاسی» اولویت دارد

 

فرهنگ سیاسی آن بخشی از فرهنگ است که مستقیم روی سیاسیون تأثیر می‌گذارد. اگر فرهنگ سیاسی در یک جامعه درست نشود، اگر آدم‌های خوب هم در عرصۀ سیاست بیایند دو حالت پیدا می‌کند؛ یا خراب می‌‌شوند، یا نمی‌توانند کار کنند! و می‌شود آنها را با بازی سیاسی، کنار زد!

 

در میان تمام ابعاد فرهنگی‌ای که باید کار کرد، فرهنگ سیاسی اولویت دارد. اگر فرهنگ سیاسی درست نشود، شما به این سادگی نمی‌توانی آدم خوب سر کار بیاوری! آن‌وقت می‌گویی: «من نمی‌دانم چرا مردم در نمازجمعه‌ها همیشه بهتر از بعضی از سیاسیون می‌فهمند؟!» آخر اینکه نمی‌شود مردم همیشه بهتر بفهمند! خُب از میان همین مردم، چند نفر به عرصۀ سیاست بروند تا کارها را مثل همین مردم بفهمند!

 

4. برخی دلایل و شواهد اولویت «فرهنگ سیاسی»/ «فرهنگ سیاسی» مهم‌ترین بخش دین!

 

اول) طبق آموزه‌های دینی؛ فرهنگ سیاسی مهم‌ترین عنصر فرهنگی است / اهمیتی که به «ولایت» داده شده، نشان می‌دهد فرهنگ سیاسی مهمتر از عبادت است

 

حالا ببینیم این مسأله از دین هم درمی‌آید؟ البته کلمۀ فرهنگ و کلمۀ «فرهنگ سیاسی» دوتا کلمۀ جدید هستند که به تدریج وضع شده‌اند و از آنها صحبت می‌شود.

 

بنده تصور می‌کنم آموزه‌های دینی به ما می‌گوید: مهم‌ترین عنصر فرهنگی‌ای که باید کار کنیم فرهنگ سیاسی است! اولین دلیل بنده این است: مفهوم ولایت، آداب ولایت‌مداری، ارزش و قداست ولی‌ّ خدا و این‌همه اهمیتی که به ولایت داده شده است-که قطعاً به نماز آن‌قدر اهمیت داده نشده است؛ کمااینکه فرمود: «لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ»(کافی/2/21)- دلیل بر این می‌شود که فرهنگ سیاسی مهم‌تر از عبادت است! وقتی که شما به ولایت اهمیت می‌دهید، یعنی دارید به فرهنگ سیاسی اهمیت می‌دهید.

 

چرا ذکر صلوات را باید بلند بگوییم؟/ چون این دعا در «فرهنگ سیاسی» معنا می‌شود و ارزش‌های سیاسی جامعه را معین می‌کند

 

چرا ذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) ذکر بسیار پرثوابی است؟ مگر این دعا نیست؟ دعا در قرآن آمده است که اصلش باید آرام باشد، اگر محبت است؛ محبت که در قلب آدم است، و اگر دعاست و ذکر است، خُب ذکر که- قرآن فرمود- باید آرام باشد و مخفیانه باشد، پس چرا این ذکر و این دعا را باید بلند بگویید؟ (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ارْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ؛ کافی/2/493)

 

این دعا در فرهنگ سیاسی معنا می‌شود، ارزش‌های سیاسی جامعه را دارد معین می‌کند! فرمود جفا کرده کسی که نام من را بشنود و با صدای بلند این ذکر را نگوید! و نام اهل‌بیت من را هم در کنارش نبرد. این یعنی فرهنگ سیاسی مهم‌تر از بخش‌های دیگر است!

 

 برخی این‌قدر مفهوم «ولایت» را کلامی و غیرسیاسی تفسیر می‌کنند که سر کلاس امامت کسی یاد سیاست نمی‌افتد! / در این 1400سال از غیر سیاسی جلوه دادن دین خیلی آسیب خورده‌ایم!

 

البته یک چیزی را هم در اینجا توضیح بدهم. ما در طول این 1400سال در غیر سیاسی جلوه دادن دین، خیلی آسیب خورده‌ایم! بعضی‌ها وقتی به مفهوم ولایت می‌رسند، این‌قدر مفهوم ولایت را اعتقادی و کلامی و این‌قدر غیر سیاسی تفسیر می‌کنند و آموزش می‌دهند، که خیلی‌ها می‌روند سر کلاس امامت و نبوت می‌نشینند ولی اصلاً یاد سیاست نمی‌افتند! اصلاً نگاه نمی‌کنند که ببینند دعوا سر چه بود؟ فکر می‌کنند که ما فقط باید به امام «معتقد» بشویم!

 

خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً*لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ»(فتح/8و9) شما مردم باید به خدا و پیغمبر ایمان بیاورید تا بروید از پیغمبر دفاع کنید! «و توقّروه» یعنی احترام پیغمبر را نگه دارید! اصلاً شما ایمان آورده‌اید که بروید از پیغمبر(ص) دفاع کنید، نه اینکه بگویید: «ما ایمان آوردیم که شما پیغمبر هستید و ما هم اعتقادمان درست شد! حالا اگر امری نیست، مرخص بشویم؟» کجا؟! کجا دارید می‌روید؟! شما تازه باید بیایید پای رکاب پیامبر(ص) بجنگید!

 

می‌دانید که در آن اوائل-در صدر اسلام- هرکسی که مسلمان می‌شد باید هجرت می‌کرد و در واقع یعنی باید آواره می‌شد! خانه و زندگی‌اش را می‌گذاشت و به مدینه می‌آمد. آقا من به مدینه آمده‌ام، در مدینه زیرساخت‌ها آماده است؟ نه، آماده نیست در خیابان بخواب! خب این مردم مدینه که خودشان خانه و زندگی دارند، ما را که نمی‌توانند راه بدهند! خُب آنها هم اگر مسلمان هستند، باید شما را راه بدهند! به یک تعبیری، پیامبر اکرم(ص) زندگی همه را به‌هم ریخت! خُب تو که ایمان آورده‌ای، باید وضعت به‌هم بریزد!

 

ما یک ایمان آوردنِ عافیت‌طلبانه‌ای را در این کتاب‌های‌مان درس می‌دهیم، که هیچ شباهتی به ایمان آوردن زمان رسول خدا(ص) ندارد! فکر می‌کنیم که آن چندتا جنگ هم تصادفاً در زمان پیامبر(ص) اتفاق افتاده است!

 

دوم) علی(ع): مهم‌تر از «امر به معروف و نهی از منکر»، انتقاد از «مدیران بد جامعه» است

 

فرهنگ سیاسی به چه دلیلی اهمیت دارد؟ یکی به دلیل اهمیت ولایت. و دلیل دیگرم این است که أمیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرمود: همۀ اعمال خوب، حتی جهاد در راه خدا، یک قطره‌ای است در مقابل امر به معروف و نهی از منکر! «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»(نهج البلاغه/حکمت 374) و بعد می‌فرماید که مهم‌تر از امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ اگر فرصت بود از همۀ دوستان می‌پرسیدم «مهم‌تر از امر به معروف و نهی از منکر چیست؟!»

 

أمیرالمؤمنین علی‌(ع) می‌فرماید: مهم‌تر از امر به معروف و نهی از منکر، انتقاد از مدیران بد جامعه است! «وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»(همان) دیگر چطوری باید به ما بگویند که فرهنگ سیاسی مهم‌ترین بخش دین است؟

 

برخی می‌گویند: در مسجد نباید بحث سیاسی بشود!/ این یعنی «بهترین عمل» جایش در مسجد نیست!

 

جالب است من به شما بگویم که در یک سفر خیالی به کرۀ مریخ رفته بودم، در آنجا مساجدی بود که در آنها نماز می‌خواندند ولی می‌گفتند: «اینجا نباید بحث سیاسی بشود!»

 

من داشتم در کرۀ مریخ می‌گشتم که ببینم اینها به کدام قبله نماز می‌خوانند؟ خیلی جالب است! من نمی‌خواهم در شب عزا برای شما لطیفه بگویم. یعنی بهترین عمل جایش در مسجد نیست؟! ببخشید پس ما برای چه داریم نماز می‌خوانیم؟!

 

فرهنگ سیاسی مهم‌ترین بخش دین است!/ ما طلبه‌ها اگر به فرهنگ سیاسی اهتمام نورزیم، به تحریف دین اقدام کرده‌ایم!

 

فرهنگ سیاسی مهم‌ترین بخش دین است! ما طلبه‌ها اگر به فرهنگ سیاسی اهتمام نورزیم، به تحریف دین اقدام کرده‌ایم! پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: جایی که باید حرف بزنی، اگر سکوت کنی، بدعت گذاشته‌ای! (السُّکُوتُ عِنْدَ الضَّرُورَةِ بِدْعَةٌ؛ عوالی اللئالی/‏1 /293)بدعت‌گذار در دین، خیلی آدم بدی است! و معمولاً می‌دانید که اهل علم می‌توانند بدعت بگذارند، یک آدم بی‌سواد که نمی‌تواند بدعت بگذارد، آنها(اهل علم) بلد هستند که چطوری بدعت بگذارند تا جا بیفتد.

 

راستی یک خبری به شما بدهم؛ در یک روایتی آمده است که هرکسی در دین بدعت بگذارد، خشوعش در نماز بیشتر می‌شود. (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ عَمِلَ فِی بِدْعَةٍ خَلَّاهُ‏ الشَّیْطَانُ‏ وَ الْعِبَادَةَ وَ أَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَ الْبُکَاءَ ؛ نوادر راوندی/ 1/18) اگر بروی در مسجدش نماز هم بخوانی، شاید بیشتر بچسپد! البته نمی‌دانم چرا این روایت هست که اگر کسی در دین بدعت بگذارد، خشوعش در نماز بیشتر می‌شود! شیطان می‌گوید بخوان، بخوان تا کمرت بشکند! وسوسه‌اش نکنید؛ بگذارید او به خلسه برود! چه حالی هم می‌کنند! از نظر معنوی خوب است ولی اهل سیاست نیست!

 

اگر آموزش و پرورش ما دین را درست آموزش می‌داد این مشکل در مساجدمان هم برطرف می‌شد! بچه‌های دانش‌آموز می‌پرسیدند این چه دینی است؟!

 

سوم) «اجتناب از طاغوت» یعنی وارد «معادلات قدرت» بشوید!

 

و اما دلیل سوم در باب فرهنگ سیاسی را با این آیه توضیح می‌دهم: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»(نحل/36) خداوند متعال رسالت پیامبران را دو بخش کرده که دو روی یک سکه است؛ «ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت» این در قرآن به‌صورت‌های مختلف تکرار شده است!

 

اجتناب از طاغوت یعنی چه؟ دوستان دقت کنند که بندۀ طلبۀ سراپا تقصیر، این ترجمه را می‌گویم، شما بروید بررسی کنید و ببینید که من درست گفتم یا نه؟ آیا این تحلیل بنده است یا اینکه فقط ترجمه را یک‌مقدار شفاف‌تر بیان کرده‌ام؟

 

«و اجتنبوا الطاغوت» یعنی چی؟ یعنی بیا وارد معادلۀ قدرت بشو! یعنی ببین چگونه قدرت پیدا می‌کنند، جلوی قدرت‌شان بایست! یعنی یاد بگیر که قدرت را چگونه از طاغوتی‌ها بگیری؟ یعنی یاد بگیر که قدرت را چطوری حفظ کنی تا طواغیت نیایند قدرت را از دستت بیرون بیاورند!

 

قبل از فتنۀ 88 در دُبِی به چند نفر آموزش «تصاحب قدرت» می‌دادند!/ می‌گفتند: برای خراب کردن انتخابات، از چند ماه قبل دبّه کن! بگو: یک وقت تقلب نشود!

 

قبل از فتنۀ 88 چند نفر را می‌بردند و در دُبِی به آنها آموزش تصاحب قدرت می‌دادند! البته بعداً آنها را گرفتند و معلوم شد که در آن کلاس‌ها چه می‌گویند! در آن کلاس‌ها می‌گفتند: «وقتی می‌خواهی یک انتخابات را خراب کنی، چند ماه قبل از انتخابات دبّه کن! بگو: یک وقت در انتخابات تقلب نشود! ما می‌خواهیم هیأت صیانت از انتخابات درست کنیم! تو این دبّه را بگذار اینجا باشد. آدم این‌طوری می‌تواند افکار عمومی را بازی بدهد.»

 

این کارها روش دارد؛ اینها را یاد می‌دهند. تو اگر نخواهی دچار طاغوت بشوی، باید این روش‌ها را یاد بگیری! یک‌دفعه‌ای قبل از انتخابات می‌آید و دبّه می‌کند: «نظامی‌ها دخالت نکنند!» حالا ببینید بعداً می‌خواهد چه بازی‌ای دربیاورد!

 

«و اجتنبوا الطاغوت» یعنی چه؟ یعنی در معادلۀ قدرت وارد شو! نگذار کسی طغیان بکند! زیر بار طغیان نرو! دین ما این‌طوری است.  دلائل بیشتر دیگری هم هست که نشان می‌دهد فرهنگ سیاسی مهم‌ترین بخش دین‌مان هست و مهم‌ترین بخش فرهنگی‌مان هست که باید درست کنیم.

 

تنها چیزی که در «فرهنگ غرب» وجود ندارد «تقویت فرهنگ سیاسی» است

 

اتفاقاً وقتی که شما به فرهنگ غرب نگاه می‌کنید می‌بینید که خیلی خوبی‌ها در آن هست، بعضی‌ها وقت‌ها شما پیام‌های اخلاقی، بلکه معنوی، در دین خودت می‌خواهی ببینی، بیا من فیلم‌های غربی به تو نشان دهم که ببینی چقدر خوشگل‌تر دارد این پیام‌ها را نشان می‌دهد! حالا چهارتا بی‌حجاب هم در این فیلم‌ها هست که می‌توانی صرف‌نظر بکنی. تنها چیزی که در فرهنگ غرب وجود ندارد تقویت «فرهنگ سیاسی» است! آنها روی فرهنگ سیاسی کار نمی‌کنند، اما در بقیۀ زمینه‌ها حاضر هستند بهتر از شما، درس‌های اخلاقی بدهند!

 

چرا سازمان سیا فیلم انقلاب‌های ضد استعماری جهان را می‌سازد؟ / انگار برخی سیاسیون ما این فیلم‌ها را دیده‌اند که از نابودی آنها مأیوسند!

 

جالب اینجاست که خود سازمان سیا فیلم انقلاب‌های جهان را می‌سازد! بچه‌های دانشجوی هنر در جلسات نقد فیلم می‌گفتند: «نگاه کن! سازمان سیا خودش آمده و فیلم یک قهرمان ضد استعمار و استثمار و استکبار را ساخته است! چقدر هم قشنگ ساخته! و همه هم دوستش دارند! آخر اینها چرا علیه خودشان فیلم‌ می‌سازند؟ می‌گویند اصلاً بودجۀ این فیلم را سازمان سیا داده است!» گفتیم بنشینیم و این فیلم را نگاه کنیم.

 

باهم نشستیم فیلم را نگاه کردیم؛ بله ظاهراً این شخصیتِ انقلابی را خوب نشان داده بود و شما از آن شخصیت‌ هم-حالا نامش را نبرم- خیلی خوشت می‌آید، و در این فیلم، علیه خودش هم حرف زده و می‌گوید: ما عوامل سیا، جنایت‌کار هستیم، نامرد هستیم، چاقوکش هستیم، همه‌کاره هستیم! این قهرمان انقلابی در آفریقا یا در آمریکای لاتین هم خیلی آدم خوبی است، حال کردی؟ حالا بلند شو برو!

 

اما وقتی شما از پای این فیلم بلند می‌شوی، اثری که فیلم روی تو می‌گذارد این است: اولش می‌گویی چقدر اینها فضای آزادی دارند! و بعد که به دل خودت مراجعه می‌کنی، اثر بد فیلم کجایش است؟ اینجا که می‌گویی: «ولی نمی‌شود قیام کرد و قدرت را از این سازمان سیا گرفت!» یعنی وقتی از پای فیلم بلند می‌شوی، مأیوست می‌کند! «یأس» که همان کار ابلیس است را در دلت می‌اندازد!

 

بعضی از سیاسیون ما انگار یک‌مقدار از این فیلم‌ها دیده‌اند که در مقابل آنها یأس دارند! اتفاقاً این فیلم‌ها در تلویزیون ما هم به سهولت پخش می‌شود. اشکالی هم ندارد-من نمی‌خواهم مخالفت کنم- ولی اگر یک نقد قوی وجود داشته باشد، آن یأسی که در دل افراد تزریق می‌کند، معلوم خواهد شد.

 

بعضی‌ها از برخی آموزه‌های دین استفاده می‌کنند تا بگویند کار کردن روی«فرهنگ سیاسی» اولویت ندارد!/ استدلال به آیۀ « عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم»

 

یک مشکلی داریم؛ آن مشکل این است که بعضی‌ها از برخی از آموزه‌های دین استفاده می‌کنند که زیرآب این حرف ما را بزنند، و این‌هم برای بنده اتفاق افتاده است. همین چند شب پیش من یک جایی صحبت می‌کردم، و طبیعتاً من از دین صحبت می‌کردم ودین هم که معمولاً سیاسی است- لااقل اینکه من بلد نیستم دین دیگری که غیرسیاسی باشد را بگویم!- یک دوست طلبه‌ای آمد به من تذکر داد و این آیۀ قرآن را یادآوری کرد که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم»(مائده/105) ایشان گفت: حرف شما درست است، سیاست مهم است ولی حاج آقا! یادت باشد که اول آدم باید برود خودش را بسازد و بعداً جامعه را بسازد! این‌را هم امشب تذکر بدهید! بنده این آیه را در آنجا توضیح دادم، و اینجا هم توضیح می‌دهم چون ممکن است رفقای طلبه باز از این فرمایش‌ها بفرمایند.

 

آیا «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم» یعنی «خودسازی بر اصلاح فرهنگ سیاسی، اولویت دارد؟!

 

از پیامبر گرامی اسلام(ص) دربارۀ این آیه پرسیدند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم» اینکه «مؤمنین بروید به خودتان بپردازید!» یعنی چه؟ «لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُم» وقتی شما به خودت بپردازی، دیگر کسی که گمراه شده به تو ضرر نمی‌رساند! به ما این آیه را گفته‌اند و بعد می‌گویند: برو به خودت برس!

 

رسول خدا(ص) بنا بر این روایتی که نقل شده، توضیح دادند و فرمودند: این آیه یعنی اینکه: «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَکَ»(مجمع البیان/ 3/392 و سنن أبی داود/ ‏4/ 1855 و سنن الترمذی/‏5/ 102) امر به معروف بکن، نهی از منکر بکن و پایش بایست و چوبش را هم بخور! و بعد فرمود: «حَتَّى إِذَا رَأَیْتَ شُحّاً مُطَاعاً وَ هَوًى مُتَّبَعاً وَ إِعْجَابَ کُلِّ ذِی رَأْیٍ بِرَأْیِهِ فَعَلَیْکَ بِنَفْسِکَ»(همان) وقتی که دیدی در جامعه طواغیت حاکم هستند، مردم حرف گوش نمی‌دهند و دیگر زورت نمی‌رسد، آن‌وقت برو سراغ خودسازی!

 

برخی می‌گویند: «من اول باید خودسازی کنم!»/ خُب در جریان خدمت به «فرهنگ سیاسی» جامعه، خودسازی کن!

 

«آقا! من اول می‌خواهم بروم خودسازی کنم!» خُب در جریان خدمت به فرهنگ سیاسی جامعه، خودسازی کن! مثلاً الان یک کسی که می‌رود به اربعین اباعبدالله‌الحسین(ع) کمک می‌کند، مگر خودسازی نمی‌شود؟ خب این نور است دیگر! اگر کسی روضۀ حضرت زهرا(س) راه می‌اندازد-به شرطی که روضه را درست بخوانند- این مگر خودسازی نیست؟ این‌هم خودسازی است دیگر! من اول باید خودم را بسازم؛ خُب من در خدمت به ولیّ خدا، خودم را می‌سازم.

 

بعضی‌ها هستند که وقتی به آنها می‌گویی «بیا در عرصۀ سیاست!» می‌گویند: «من اول باید خودم را بسازم!» آقا ما که نخواستیم تو را رئیس کنیم! چه فکر کردی که خودت را داری تحویل می‌گیری؟! ما می‌گوییم بیا به ولیّ خدا خدمت کن! اینکه می‌گویند «خودسازی مقدم است!» برای وقتی است که بخواهی رئیس بشوی! اما الان داریم می‌گوییم: «بیا خدمت‌گزار ولی‌ّ خدا باش! خدمت‌گزار فرهنگ سیاسی باش!»

 

فاطمۀ زهرا(س) چهل شبانه روز برای اصلاح وضع سیاسی جامعه، در خانۀ مهاجرین و انصار را زد!

 

بعضی از این بچه مذهبی‌ها خیلی کلاس دارند!-ببخشید که من این‌طور صمیمانه و راحت صحبت می‌کنم- می‌دانید؟ مادر ما فاطمۀ زهرا(س) چهل شبانه روز- برای اصلاح وضع سیاسی جامعه- درِ خانۀ مهاجرین و انصار را زد!( ثُمَّ خَرَجَتْ وَ حَمَلَهَا عَلِیٌّ عَلَى أَتَانٍ عَلَیْهِ کِسَاءٌ لَهُ خَمْلٌ فَدَارَ بِهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فِی بُیُوتِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ؛ اختصاص/ 184) آن‌وقت بچه مذهبی گریه‌کن حضرت زهرا(س) می‌شناسم که یک شب هم حاضر نیست درِ خانۀ کسی را بزند! در خانه‌اش نشسته و کاری نمی‌کند، و منتظر است همه‌چیز درست بشود!

 

5. نقد «فرهنگ سیاسی» جامعۀ ما/ اکثر مشکلات اساسی در فرهنگ سیاسی جامعه ما، به نخبگان و خواص برمی‌گردد

در فرهنگ سیاسی جامعۀ خودمان چه مشکلاتی داریم؟

 

قسمت پایانی بحث بنده این است: ما در فرهنگ سیاسی جامعۀ خودمان چه مشکلاتی داریم؟ می‌خواهیم یک نقدی از فرهنگ سیاسی جامعۀ خودمان داشته باشیم. البته تقسیم‌بندی‌ها و بحث‌های زیادی هست که امیدوارم دوستان دلسوز انقلاب و اهل کار فرهنگی و خصوصاً اهل علم و اهل تبلیغ دین این بحث را-اگر درست بود-جدی بگیرند و در برنامه‌ریزی‌های فرهنگی‌شان ببینند در دین واقعاً کجاها به فرهنگ سیاسی پرداخته شده و آنها را چگونه باید ترویج کنند؟ خلاصه اینکه به این موضوع بپردازند و برایش اولویت قائل بشوند.

 

 

تا فرهنگ سیاسی درست نشود، سیاست درست نمی‌شود، و تا سیاست درست نشود فرهنگ درست نمی‌شود! تا فرهنگ سیاسی درست  نشود خود فرهنگ و معنویت هم اصلاح نخواهد شد! اول باید به فرهنگ سیاسی پرداخت. این اول بودن را بیشتر از نظر «اولویت» می‌گویم، چون خیلی کار مهمی است! و این دلائلی که آوردم، اشاره‌ها و نشانه‌هایی بود که شما بهتر از من می‌توانید این اولویت را در دین می‌بینید!

 

خوبی‌هایی موجود در فرهنگ سیاسی جامعۀ ما : 1. استکبارستیزی، 2. عدالت‌گرایی، 3. ارزش‌‌گذاری برای جهاد و شهادت

 

حالا در فرهنگ سیاسی جامعۀ ما واقعاً یک خوبی‌هایی وجود دارد که باید سجدۀ شکر به‌جا آورد! مثلاً «استکبارستیزی» در جامعۀ ما هست. در طول این مدت مذاکره در نظرسنجی‌های دشمنان ما-که از مردم ما داشته‌اند- یا در نظرسنجی‌هایی که سازمان‌ها و گروه‌های مختلف انجام داده‌اند، همیشه بالای پنجاه درصد مردم ایران گفته‌اند که «ما آمریکا اعتماد نداریم!» این نشانۀ برجستگی فرهنگ سیاسی در جامعه است.

 

«عدالت‌گرایی» هم یکی از عناصر فرهنگ سیاسی جامعۀ ماست. همچنین «ارزش‌‌گذاری برای جهاد و شهادت»! خون شهدا آمده و چه‌کار کرده است! و خوبان جامعه و رهبران خوب جامعه، چه کرده‌اند که فرهنگ سیاسی در جامعۀ ما  این عنصر را به‌صورت برجسته دارد.

 

4. در عامۀ مردم، «عذرخواهی از اشتباه سیاسی» و جبرانش رواج دارد/اما بین رجال سیاسی، شاید عذرخواهی برای اشتباه سیاسی خیلی سخت باشد

 

خوبی‌های زیادی در فرهنگ سیاسی جامعۀ ما هست، ولی یک نواقصی هم هست. مثلاً باز من یکی از خوبی‌های فرهنگ سیاسی جامعه‌مان را بگویم: در میان عامۀ مردم، عذرخواهی از اشتباه سیاسی و جبران اشتباه سیاسی رواج دارد، و این خیلی سخت است که در یک فرهنگی جا بیفتد!

 

من بارها در همین تظاهرات نُه دی این‌را دیدم! هم کسانی را می‌دیدم که خودشان به کسی رأی داده بودند ولی پلاکارد در دست گرفته بودند که «ما به تو رأی دادیم، ولی اشتباه کردیم!» حالا چه خبر است که این‌قدر داری شلوغ‌بازی درمی‌آوری؟! مردم وقتی بفهمند رأیی که داده‌اند، اشتباه داده‌اند، پس می‌گیرند، با کسی هم پسرخانه نیستند. شبیه این تعبیر را حضرت امام(ره) هم فرمودند.

 

البته ممکن است در میان رجال سیاسی ما این «عذرخواهی کردن و اعتراف به اشتباه سیاسی» خیلی سخت باشد، و یک جورهایی خیلی برای‌شان دشوار باشد. ولی بالاخره در میان عامۀ مردم، فرهنگ سیاسی عناصر بالا و برجسته‌ای دارد.

 

اکثر مشکلات اساسی در فرهنگ سیاسی جامعه ما، به «نخبگان و خواص» برمی‌گردد

 

اما چندتا مشکل اساسی در فرهنگ سیاسی جامعۀ ما هست که این مشکلات اکثراً به نخبگان و خواص جامعه برمی‌گردد! ضمن عذرخواهی از نخبگان و خواص جامعه-که من نمی‌خواهم خدای نکرده بی‌احترامی کنم- بنده بحث را در این زمینه طولانی‌اش نمی‌کنم به فقط یک روایت از أمیرالمؤمنین علی‌(ع) اشاره می‌کنم.

 

علی(ع): نخبگان سیاسی، موقعی که حضورشان لازم است، نیستند!

 

أمیرالمؤمنین علی‌(ع) از نخبگان و افراد برجستۀ سیاسی و دارای نفوذ، هفت تا عیب می‌گیرند و می‌فرماید: اینها معمولاً این‌همه عیب دارند! آن موقعی که می‌خواهی نیستند! وقتی که می‌آیند منت‌شان زیاد است-حالا اینها را به تعبیر خودم عرض می‌کنم- از خودشان برای حق، کم خرج می‌کنند ولی روی دست مجموعه، زیاد هزینه می‌گذارند. (وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ‏ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ؛ نهج‌البلاغه/ نامه 53)

 

علی(ع) به مالک اشتر: فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی قابل تحمل نیست! روی مردم حساب کن!

 

و بعد أمیرالمؤمنین به مالک اشتر می‌فرماید: مالک اشتر! برو روی مردم حساب کن! از نخبگان سیاسی چیزی درنمی‌آید! ولی عامه مردم پای حق می‌ایستند.( وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً و ... من أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ‏ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ‏ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُم؛ همان)

 

در واقع أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: فرهنگ سیاسی نخبگان و خواص قابل تحمل نیست! ایشان هفت تا آسیبش را برمی‌شمارند. این آسیب‌ها را به در و دیوار بزنید تا نخبگان سیاسی خودشان را جمع کنند و مواظب باشند این‌جوری نشوند. چون این آفت‌ها دامن‌شان را می‌گیرد! هر نخبۀ سیاسی‌ای که دچار این آفت نشد-در روایت هست که- نزدیک‌ترین جا در بهشت پیش خدا مال مدیران خوب است! آنها ارزش‌شان بالاتر از منِ عوام یک‌لا‌ قبایی است که نه سرِ پیاز هستم نه ته پیاز! آنها در بهشت هم بهترین جا را خواهند داشت.

 

نخبگان سیاسی، بدی‌های فرهنگ سیاسی خود را به جامعه منتقل می‌کنند/یکی از نقاط بدِ «فرهنگ سیاسی» جامعۀ ما، رواج «بی‌ادبی و بی‌انصافی» در روزنامه‌ها است

 

در فرهنگ نخبگان سیاسی یک بدی‌هایی هست که این فرهنگ را به جامعه منتقل می‌کنند. یکی از جاهایی که نقاط بد فرهنگ سیاسی جامعۀ ما هست «روزنامه‌ها» هستند، روزنامه‌ها را دیده‌اید؟ یک بی‌ادبی‌هایی در آنها رواج دارد؛ مثلاً چون این روزنامه مال این جناح است، هیچ حُسنی از جناح آن‌طرفی را نمی‌گوید، و همۀ عیب‌های طرف خودش را هم می‌پوشاند! آن‌وقت همۀ مملکت هم می‌گویند: «خُب این طبیعی است دیگر؛ روزنامۀ سیاسی همین است!» چه کسی گفته است که روزنامۀ سیاسی باید این‌قدر بی‌ادب، بی‌انصاف و غیراخلاقی باشد؟! احزاب این روزنامه‌های بداخلاق‌شان را جمع کنند!

 

أمیرالمؤمنین(ع) داشت از خوارج حرف می‌زد، ایشان خوبی خوارج را هم بیان کرد ولی آنها را اعدام‌شان کرد! اما در اینجا قرمزته آبیته کرده‌اند!

 

فضای سیاست را «دوقطبی» می‌کنند تا مردم از سیاست متنفر شده و عرصه را خالی کنند تا کار چپاول‌گران راحت شود/ صهیونیست‌ها جهان را با «دوقطبی‌کردن» دارند اداره می‌کنند

 

سیاستی که در اوج قداست است، فضای آن‌را به فضای دوقطبی نفرت‌انگیز تبدیلش کردند! چرا این کار را کردند؟ برای اینکه مردم از این دعواهای سیاسی نفرت پیدا کنند و این عرصه را رها کنند، تا آنهایی که می‌خواهند چپاول کنند، بتوانند چپاول کنند!

 

صهیونیست‌ها جهان را با دوقطبی‌کردن، دارند اداره می‌کنند. آمریکا دو قطبی است، جاهای دیگر هم دوقطبی است، فقط زورشان به ایران اسلامی نرسیده است! می‌دانید این فضای دو قطبی چه حالی از مردم به‌هم می‌زند؟!

 

هیچ‌کس هم نیست، البته هیأت منصفه هست، ولی یک هیأت اخلاقی نیست که به مطبوعات بگوید: «یک‌ذره ادب هم چیز خوبی است! یک ذره انصاف و انسانیت هم چیز خوبی است!» دین و خدا و پیغمبر و قیامت که هیچ! آیا رقیبت تو، واقعاً هیچ حُسنی نداشت؟! آیا با این وضعیت، می‌شود اخلاق جامعه را درست کرد؟! با همین حال می‌خواهند به فضای انتخابات بروند!

 

با دیدن سیاستمدار و روزنامۀ سیاسی، اولین چیزی که به چشم می‌آید، باید فرهنگ و ادب باشد! مانند زورخانه

 

باید دید، آن بخش‌هایی از فرهنگ سیاسی که دارد همین‌جور آسیب تولید می‌کند، کدام بخش‌ها هستند؟ مثلاً بخش‌های رسانه‌ای. مثلاً هرکسی که در فضای سیاسی می‌خواهد یک مشاور رسانه‌ای و مطبوعاتی بگیرد، معلوم است این کارکردش چیست! یعنی از او می‌خواهد: «بزنی‌ ها! رحم نکنی ها!» در حالی که وقتی مشاوران رسانه‌ای را می‌گیرند، در درجۀ اول باید اخلاق داشته باشند!

 

رفقا! «فرهنگ سیاسی» می‌دانید شبیه چه باید باشد؟ شبیه «فرهنگ گود زورخانه»!-من نمی‌دانم چرا این‌قدر به ورزش زورخانه‌ای علاقه دارم؟!- شما ورزش زورخانه‌ای را که نگاه می‌کنی اولین چیزی که به چشمت می‌آید، ادب و فرهنگ آن است، بعداً ورزش! شما وقتی سیاست‌مدار و روزنامۀ سیاسی دیدی، اولین چیزی که به چشم می‌آید باید فرهنگ و ادب او باشد. اگر آدم، بی‌فرهنگ در فضای سیاسی وارد بشود، فضای جامعه را خراب می‌کند و حق به حق‌دار نمی‌رسد، کسی به نتیجه نخواهد رسید!

 

اگر کسی «بی‌فرهنگ» در فضای سیاسی وارد شود، فضای جامعه را خراب می‌کند/ اگر می‌‌خواهی از حق دفاع کنی، با حفظ فرهنگ دفاع کن!

 

شما هم اگر می‌‌خواهی از حق دفاع کنی، با حفظ فرهنگ دفاع کن! ببین امام حسین(ع) وقتی می‌خواهد وصیت‌نامه بنویسد اولش ملاحظۀ فرهنگی دارد، می‌فرماید: «إِنِّی لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً» (مناقب‌آل‌ابیطالب/4/89) من بی‌گدار به آب نزده‌ام و نمی‌خواهم جامعه را به‌هم بریزم، بله؛ من می‌‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر بکنم. حضرت «دفع دخل مقدر» می‌کند! من دارم مراعات می‌کنم. رفقا! ما الان اینجا نشسته‌ایم؛ از بس که أمیرالمؤمنین(ع) مراعات کرد، و آنها مطمئن بودند که حضرت مراعات می‌کند.

 

برخی سیاسیون با ادبیات بد سیاسی آتش می‌سوزانند!/ علمای اخلاق! آیا اینها جنایت نیست؟! آیا گناه فقط چهارتا گناه فردی است؟!

 

این یک بخش که «تولیدکننده‌های بدِ عناصر بد فرهنگ سیاسی» هستند. یک بخش دیگر هم خود سیاست‌مداران و ادبیات بد‌شان هستند! مثال نمی‌زنم به‌دلیل اینکه نمی‌خواهم شما احساساتی بشوید، چون خیلی ناراحت هستید از برخی ادبیاتی که سیاسیون انتخاب می‌کنند. آیا واقعاً نمی‌دانند؟! شما داری با این تکه انداختن‌های سیاسی آتش می‌سوزانی! با حرف‌ها و تکه‌هایی که مردم می‌گیرند و اینها بالاخره جواب دارد، و پس فردا جوابش را -گروه‌هایی که باهم درگیر می‌شوند- در خیابان باید بدهند! علمای اخلاق! آیا اینها جنایت نیست؟! اینها خیانت نیست؟! اینها گناه نیست؟! آیا گناه فقط چهارتا گناه فردی است؟! از قدیم گفته‌اند «ادب مرد به ز دولت اوست!» ادبیات سیاسی خیلی مهم است.

 

یک سند برای این بحث بیاورم؛ بیشترین آیه‌ای که پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌خواندند چه بود؟ بیشترین آیه‌ای که در کل سخنرانی‌های‌شان می‌خواندند چه بود؟ من یک‌بار گفتم «در خطبه‌های نماز جمعه» اما یک نفر گفت: «نه! نوشته‌اند که در کل خُطب‌شان این آیه را بیشتر می‌خواندند» این آیه بود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً»(احزاب/70) من موارد دیگری از عناصری که در فرهنگ سیاسی بد هستند-خصوصاً از خواص- را عرض نکنم و آخرین مورد را بگویم؛ چون آخری‌اش در واقع روضه است. بگذارید روضه را عرض کنم.

 

بی‌وفایی و عدم اقدام به موقع خواص، داغی در دل همۀ روضه‌ها! / عادت خواص همین است

 

بی‌وفایی خواص و عدم اقدام به موقع خواص، داغی در دل تاریخ گذاشته که می‌بینید همۀ روضه‌ها  به آن داغ و به آن خیانت‌ها برمی‌گردد! خواص و نخبگان سیاسی آنجایی که باید شانه زیر بار مسئولیت بدهند، شانه خالی می‌کنند، این عادت‌شان است.

 

علت بی‌وفایی «کوفیان» این بود که کوفه شهر خواص بود، و «خواص» نوعاً «بی‌وفا» هستند!

 

یک اصطلاحی در مورد اهل کوفه رایج شده که می‌گویند «اهل کوفه همه بی‌وفا هستند!» در روضه‌ها هم این گفته می‌شود، یک زبان حالی هست از حضرت مسلم-که قشنگ هم هست- می‌گوید «اهل کوفه همه پیمان شکنند، خود نمک‌خوار و نمک‌دان شکنند!» اما مردم فکر می‌کنند که یک ژنی در یک شهری به نام کوفه بوده که این ژن موجب می‌شده اینها این‌طوری بشوند «صبح بر دامن چنگ زدند، شام از بام مرا سنگ زدند!»

 

نه آقا! کوفه یک شهرکی بوده که خواص و نخبگان سیاسی جامعۀ اسلامی آن زمان، این را ساخته بودند، در واقع شهرک رؤسای اسلامی بوده، اصلاً این‌طور نبوده که بگویی: «اینجا از قدیم یک شهری بوده و این بی‌وفایی هم خصلت قومی اینهاست!» پس چرا آنها بی‌وفا شده بودند؟ چون خواص نوعاً این‌طوری هستند! حالا روضه‌اش را برای‌تان بخوانم.

 

حتی یک نفر از مهاجرین و انصار هم به فاطمه(س) کمک نکرد!/ آیا شما از فرهنگ سیاسی این خواص، خوش‌تان می‌آید؟!

 

می‌خواهم برای شما مقتل فاطمیه- از نوع خاصی- بخوانم؛ ببینم شما تحمل می‌کنید؟ در روایتی آمده است که وقتی فدک را از فاطمۀ زهرا(س) گرفتند، أمیرالمؤمنین فاطمۀ زهرا(س) را از خانه خارج کرد چهل شبانه‌روز درِ خانۀ مهاجرین و انصار را می‌زدند! جملات فاطمۀ زهرا(س) که تکان‌دهنده است برای شما بخوانم.

 

 یا فاطمۀ زهرا(س) اگر این جوان‌ها در مدینه می‌شنیدند که شما درِ خانۀ این نامردها رفته‌ای و کمک تقاضا کرده‌ای، دق می‌کردند! یا صاحب‌الزمان! ببین این بچه‌ها به‌خاطر بی‌وفایی آن نامردها، چطوری برای مادر شما گریه می‌کنند!

 

«فَدَارَ بِهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فِی بُیُوتِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ»(اختصاص/ 184) امیرالمؤمنین(ع) همراه با فاطمه(س) چهل شبانه روز درِ خانۀ مهاجرین و انصار را زدند، «وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع مَعَهَا» حسنین هم با ایشان بودند. «وَ هِیَ تَقُولُ» فاطمۀ زهرا(س) این‌طور می‌فرمود: «یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُوا اللَّهَ» ای مهاجرین و انصار، دین خدا را کمک کنید! تصور کنید که صدای فاطمه(س) پشت درِ خانه‌ای بلند شود و کمک بخواهد.

 

بعد می‌فرمود: «فَإِنِّی ابْنَةُ نَبِیِّکُمْ» من دختر پیغمبر شما هستم! شما با پیغمبر بیعت کرده‌اید! امام صادق(ع) می‌‌فرماید؟ «فَمَا أَعَانَهَا أَحَدٌ» یک نفر هم به فاطمۀ زهرا(س) کمک نکرد! «وَ لَا أَجَابَهَا وَ لَا نَصَرَهَا» آیا شما از فرهنگ سیاسی خواصی که این‌طوری هستند خوش‌تان می‌آید؟!

 

پاسخ معاذ به حضرت زهرا(س)؛ بعضی از خواص چقدر نامردند!

 

می‌خواهم یک کمی جزئی‌تر بشویم-در مقتل همین است؛ آدم سر یک جزئیاتی گریه می‌کند و در ذهنش آن صحنه را می‌آورد- یک کمی نزدیک‌تر بشویم، آخرین خانه‌ای که رفتند خانۀ معاذ بن جبل بود.

 

فاطمۀ زهرا(س) فرمود: «یَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ إِنِّی قَدْ جِئْتُکَ مُسْتَنْصِرَةً»(همان) ای معاذ! من برای کمک گرفتن از تو آمده‌ام. «وَ قَدْ بَایَعْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَى أَنْ تَنْصُرْهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ وَ تَمْنَعَهُ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ» تو با رسول خدا(ص) بیعت کرده‌ای که از بچه‌هایش دفاع کنی! فدک من را غصب کرده‌اند، بیا کمکم کن!

 

حالا معاذ چه جوابی داد؟- چقدر بعضی از این خواص نامرد هستند! - گفت: «فَمَعِی غَیْرِی» آیا کسی دیگر هم به تو کمک کرده؟ فاطمۀ زهرا فرمود «لَا مَا أَجَابَنِی أَحَدٌ» احدی به من کمک نکرد! معاذ هم گفت: خب من هم نمی‌توانم کمک کنم! جانم به گریه‌های شما...

 

وقتی خواص این‌طور ساکت باشند، می‌دانید کار به کجا کشیده می‌شود؟ بین در و دیوار صدای فاطمه(س) بلند شد ولی احدی کمک نکرد! دارد صدا می‌زند «وا أبَتاه» بچه‌ام را کشتند، نترسید بیایید کمک کنید، آتش را خاموش کنید. ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.



  • اسراء محمدی
۰۸
اسفند
بررسی سخنرانی روزهای اخیر رئیس جمهور، پس از بحران خوزستان و انتقادات گسترده از ناکارآمدی سیستم دولت در مدیریت این بحران، از اصرار روحانی بر یک رویکرد عجیب در این سخنان حکایت دارد، به نحوی که در دو سخنرانی اخیر سه بار به مواردی اشاره کرده است که صراحتا در تقابل و یا کنایه مستقیم به فرمایشات و تصریحات رهبری معظم انقلاب قلمداد می شود.
گروه سیاسی - رجانیوز: بررسی سخنرانی روزهای اخیر رئیس جمهور، پس از بحران خوزستان و انتقادات گسترده از ناکارآمدی سیستم دولت در مدیریت این بحران، از اصرار روحانی بر یک رویکرد عجیب در این سخنان حکایت دارد، به نحوی که در دو سخنرانی اخیر سه بار به مواردی اشاره کرده است که صراحتا در تقابل و یا کنایه مستقیم به فرمایشات و تصریحات رهبری معظم انقلاب قلمداد می شود.
به گزارش رجانیوز،  حسن روحانی  صبح شنبه95.12.7 در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات 96 که در تالار بزرگ کشور در سخنانی خلاف شان، اعلام کرد: کشوری هستیم که این قطعنامه ها را به دست همان هایی که قطعنامه ها تصویب شده بود، لغو کردیم. البته برخی فکر می کردند منقلی هست و می توانند قطعنامه ها را در آتش بیندازند.
 
این در حالی بود که رهبرمعظم انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام 95.3.26  با اشاره به تهدید تلویحی ترامپ مبنی بر پاره کردن برجام  عنوان کردند : ما برجام را نقض نمی‌کنیم لکن اگر طرف مقابل نقض کند که الان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا دارند تهدید می‌کنند که برجام را پاره می‌کنیم؛ اگر آنها برجام را پاره کردند ما آن را آتش می‌زنیم.
 
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود در همین همایش هم اعلام کرد: اگر برجام هیچ کاری نکرده باشد، فقط قطعنامه‌های الزامی فصل 7 شورای امنیت سازمان ملل را بدون اینکه حتی یک ساعت آن را اجرا کنیم، برای اولین بار در تاریخخ سیاسی جهان لغو کردیم، برای موفقیت‌آمیز خواندن آن کافی است چرا که هیچ کشوری نبوده که او را به فصل 7 منشور سازمان ملل بکشانند مگر آنکه آن نظام را سرنگون کرده و جنگ را بر آن تحمیل کنند.
 
و این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود در جمع مردم آذربایجان، القاء دوگانه جنگ یا برجام را، القاء دشمنان کشور به مسئولان ایرانی عنوان کرده و فرموده بودند: آن مسئول اروپایی هم، به مسئولین ما میگوید که جنگ در ایران حتمی بود؛ اگر برجام نبود، حتماً جنگ بود؛ دروغ محض! چرا میگویند جنگ؟ برای اینکه ذهن ما برود به جنگ [امّا] جنگ واقعی چیز دیگر است؛ جنگ واقعی جنگ اقتصادی است، جنگ واقعی تحریم است، جنگ واقعی گرفتن عرصه‌های کار و فعّالیّت و فنّاوری در داخل کشور است؛ این جنگ واقعی است. ما را به جنگ نظامی متوجّه میکنند تا از این جنگ غفلت کنیم؛ جنگ واقعی جنگ فرهنگی است.
 
اما یکی دیگر از اظهارات حسن روحانی صبح امروز با حضور در مجمع ملی سلامت که در مرکز همایش های رازی تهران انجام شد. وی درباره فرار از پاسخگویی به بهانه ارجاع مشکلات به دولت گذشته گفت : اگر از آن زمان بگویی، به ما می‌گویند چرا به قبل از این دولت رفته‌اید و چه‌کار دارید به قبل از این دولت؟ آن وقتی که آن دولت بود و می‌خواستیم انتقاد کنیم، می‌گفتند انتقاد نکنید؛ چراکه دولت تضعیف می‌شود. گفتیم چشم، امروز که آن دولت رفته و می‌خواهیم انتقاد کنیم می‌گویند آنکه رفته آنرا رها کنید، پس ما به آن زمان برنمی‌گردیم.
 
این در حالی بود که مقام معظم رهبری در جلسه خارج فقه خود درباره وضعیت نگران کننده مردم خوزستان و کم توجهی دولت به حل مشکلات آنها فرمودند: این حرف که وضعیت فعلی نتیجه به فکر نبودن گذشتگان است، کافی نیست و مشکلی را حل نمی‌کند و چند صباح دیگر نیز دیگران همین قضاوت را درباره ما خواهند کرد که چرا برای علاج مشکل مردم کاری انجام نشد.
 
این حجم از اظهارات کنایه آمیز و تقابل جویانه در دو سخنرانی متوالی، این سوال را پیش خواهد آورد که آیا این رویه بصورت اتفاقی پیش آ مده و یا آنکه به عنوان رویکردی عملی در دستور کار آقای روحانی قرار گرفته است؟! این در حالی است که پیش از این نیز بیش از 20 مورد از این گونه اظهارات تقابل جویانه و کنایه آمیز از سوی حسن روحانی مطرح شده بود.
 
رهبر معظم انقلاب چند سال قبل در پاسخ به استفتائی که از ایشان درباره مفهوم «التزام عملی به ولایت فقیه» مطرح شده بود، این التزام را اینگونه تشریح و تعریف کردند:  «ولایت فقیه به معناى حاکمیت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌اى است از ولایت ائمه اطهار - علیهم السلام - که همان ولایت رسول الله - صلى الله علیه و آله - مى‌باشد و همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید، نشانگر التزام کامل به آن است.»
 
این درحالی است که یکی از شرایط اصلی کاندیداتوری برای ریاست جمهوری  انتخاب شوندگان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند:
1 - اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛  تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران؛  ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه.
 
رویه در پیش گرفته شده از سوی رئیس جمهور در سخنرانی های اخیر اگر اتفاقی نباشد، به نظر می رسد که لازم باشد در این باره قوانین رسمی کشور اجرا شود.
  • اسراء محمدی
۰۸
اسفند

نقدی به اظهارات روحانی

روحانی به جای گزارش رفع تحریم گزارش رفع جنگ داد/ رئیس جمهور: برجام جلوی جنگ را گرفت!/ رهبر معظم انقلاب: به مسئولین ما میگویند اگر برجام نبود، حتماً جنگ بود؛ دروغ محض!

البته ایرادات صحبت‌های رئیس جمهور فراتر از این مورد است چرا که با هنرمندی! تیم مذاکره کننده کشورمان تمام قطعنامه‌های پیشین در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد تجمیع شده است. این سخن که قطعنامه‌های گذشته ذیل بند هفتم بوده نیز به لحاظ حقوقی معنایی ندارد چرا که اگر این ادعا صحیح باشد قطعنامه 2231 نیز تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل می‌باشد
گروه سیاست‌خارجی-رجانیوز: سخنان حسن روحانی در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات سال 96 در روز گذشته به حق نشان داد که وی توانایی بسیاری در بیان مسائل موهوم و غیرکارشناسانه دارد.
 
به گزارش رجانیوز این که " اگر برجام نبود پس جنگ می‌شد" از جمله مسائلی است که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند آن را بپذیرد لذا تکرار این مسئله شاید تاکتیکی باشد برای ایجاد تهدید‌های خیالی و جلب آرای مردم در انتخابات!
 
در همین راستا حجت‌الاسلام  حسن روحانی روز گذشته مدعی شد:
 
اگر برجام هیچ کاری نکرده باشد، فقط قطعنامه‌های الزامی فصل 7 شورای امنیت سازمان ملل را بدون اینکه حتی یک ساعت آن را اجرا کنیم، برای اولین بار در تاریخ سیاسی جهان لغو کردیم، برای موفقیت‌آمیز خواندن آن کافی است چرا که هیچ کشوری نبوده که او را به فصل 7 منشور سازمان ملل بکشانند مگر آنکه آن نظام را سرنگون کرده و جنگ را بر آن تحمیل کنند.
 
این صحبت‌های روحانی در حالی است که پیش‌تر رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان به این شبهه نخ نما شده پاسخ داده آن را دروغ محض نامیدند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این باره تصریح کردند:
 
آن مسئول اروپایی هم، به مسئولین ما میگوید که جنگ در ایران حتمی بود؛ اگر برجام نبود، حتماً جنگ بود؛ دروغ محض! چرا میگویند جنگ؟ برای اینکه ذهن ما برود به جنگ [امّا] جنگ واقعی چیز دیگر است؛ جنگ واقعی جنگ اقتصادی است، جنگ واقعی تحریم است، جنگ واقعی گرفتن عرصه‌های کار و فعّالیّت و فنّاوری در داخل کشور است؛ این جنگ واقعی است. ما را به جنگ نظامی متوجّه میکنند تا از این جنگ غفلت کنیم؛ جنگ واقعی جنگ فرهنگی است.
 
البته ایرادات صحبت‌های رئیس جمهور فراتر از این مورد است چرا که با هنرمندی! تیم مذاکره کننده کشورمان تمام قطعنامه‌های پیشین در قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد تجمیع شده است. این سخن که قطعنامه‌های گذشته ذیل بند هفتم بوده نیز به لحاظ حقوقی معنایی ندارد چرا که اگر این ادعا صحیح باشد قطعنامه 2231 نیز تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل می‌باشد البته با این تفاوت که قطعنامه‌های گذشته توسط نظام استکباری علیه ایران وضع می‌شد ولی این قطعنامه‌ها به وسیله  حسن روحانی،محمد جواد ظریف، عباس عراقچی و علی‌اکبر صالحی!
 
  • اسراء محمدی
۱۷
بهمن
مشخصات جدیدی که از نمونه ارتقاء یافته سامانه پدافندی سوم خرداد اعلام شده تقریبا همانند سامانه موشکی بوک ام 3 ارتش روسیه است که چند ماه پیش وارد خدمت شده است.
به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، رزمایش  پدافند هوایی مدافعان حریم ولایت پس از طی چندین روز مراحل مقدماتی، در روز شنبه وارد مرحله اصلی شد. در طی این مرحله شاهد حضور چندین سامانه بومی رادار و موشکی بودیم که در سازمان رزم نیروی هوایی سپاه مورد استفاده قرار می گیرند.
 
این رزمایش پدافندی سپاه با هدف "نمایش اقتدار، هوشمندی و آمادگی های همه جانبه دفاعی برای مقابله با هرگونه تهدید" و شعار "همت جهادی، اراده ایرانی، اقتدار انقلابی، تحقیر تحریم و تهدید" در وسعت 35 هزار کیلومتر مربع برگزار می شود و سامانه های موشکی «سوم خرداد»، «طبس» و «صیاد 2» و نیز سامانه‌ راداری برد بلند «قدیر»، سامانه راداری برد متوسط «مطلع الفجر» و سامانه راداری «رعد» و «کاوش» به صورت عملیاتی مورد استفاده قرار گرفتند. 
 
اگرچه بخش زیادی از ویژگی ها و اقدامات انجام شده در این رزمایش مهم سپاه، رسانه ای نشده و نخواهد شد اما تصاویر پخش شده از این رزمایش، نشانگر بروز یک سری تغییرات مهم در دو سامانه موشکی معروف زمین به هوا یا همان پدافندی سپاه است و از طرف دیگر اطلاعاتی نیز درباره موشک های سامانه پدافندی سوم خرداد منتشر شده است که نشانگر حرکتی مهم و رو به جلو در تولید سامانه های بومی پدافندی در کشور است.
 
طبس و سوم خرداد؛ برادران ایرانی در پدافند هوایی سپاه
 
در اردیبهشت ماه سال 1393 و در جریان بازدید فرماندهی معظم کل قوا از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوا فضای سپاه بود که برای اولین بار وجود دو سامانه پدافند هوایی طبس و سوم خرداد اعلام شد. سامانه طبس از لحاظ ظاهری شباهتی به سیستم روسی باک ام 1 و سامانه سوم خرداد نیز به نوعی شباهت بالایی به سیستم روسی باک ام 2 دارند.
 
پدافند 
سامانه طبس در سال 1393  
 
در همان زمان و در جریان بازدید رهبر معظم انقلاب، اعلام شد که سامانه سوم خرداد توان درگیری با اهداف در فاصله 50 کیلومتری و ارتفاع 25 کیلومتری از سطح زمین را دارد. این سامانه از رادار آرایه فازی با 1700 المان استفاده کرده و از مقاومت بالایی در برابر شرایط جنگ الکترونیک برخوردار است.
 
پدافند 
سامانه سوم خرداد در سال 93 
 
نکته بعدی درباره این دو سامانه، موشک های به کار رفته در آنها است. بر اساس توضیحات اعلامی، این دو سامانه از موشک های سطح به هوای سری طائر 2 بهره می بردند و بر اساس تصاویر منتشر شده از مدل اولیه سامانه سوم خرداد، در آن زمان این سامانه به موشک های طائر 2 ب مجهز بود که از موشک های به کار رفته سری طائر 2 در سامانه رعد، قدری بزرگتر هستند.
 
مسلح شدن طبس به صیاد2

اما در جریان رزمایش اخیر مدافعان حریم ولایت، شاهد انتشار اطلاعات و تصاویر جدیدی از این دو سامانه ایرانی بودیم. هرچند نمی توان با اطمینان کامل این موضوع را مطرح کرد اما با توجه به شواهد موجود در تصاویر این رزمایش، به نظر می رسد علاوه بر موشک های سری طائر، سامانه طبس با موشک های سری صیاد 2 نیز مسلح و آماده عملیات شده است.
 
این اتفاق مهم و تاثیرگذار، نشاندهنده این مسئله است که با اضافه شدن موشک بومی صیاد 2 به این سامانه، از این پس باید شاهد افزایش برد و ارتفاع درگیری سامانه پدافند هوایی طبس باشیم.
 
 پدافند
موشک صیاد 2 در رزمایش سپاه 
 
مقایسه موشک های سری طائر و صیاد 2 و همچنین توضیحاتی که بیش از این درباره جایگزینی سامانه تلاش و موشک صیاد 2 با سامانه اس 200 منتشر شده، نشان می دهد برد و ارتفاع درگیری سامانه طبس به شکل مشخصی افزایش پیدا کرده است.
 
موشک صیاد 2 به عنوان یکی از دستاوردهای مهم دفاعی کشورمان در حوزه پدافندی، در سال 1392 رونمایی شده و در زمینه طراحی کلی نیز از موشک آمریکایی استاندارد الگو گرفته است. این موارد به علاوه تفاوت‎های موجود در اندازه و زوایای لبه حمله و فرار بال دو موشک با وجود مشابهت کلی طرح، نشان دهنده اجرای فرایند طراحی روی موشک ایرانی و نه یک مهندسی معکوس از طرح آمریکایی است. 

همچنین هر چند از تصاویر نمی‎توان اطلاعات قطعی در زمینه قطر بدنه موشک بدست آورد اما به نظر می‎رسد در صورت بیشتر بودن قطر صیاد-2 از استاندارد این اختلاف بسیار اندک است هر چند که تأثیر آن روی برد موشک به دلیل ایجاد فضای بیشتر برای پیشران می‎تواند قابل توجه باشد.
 
بنا بر این، با توجه به اینکه بر مبنای مقایسه با موشک‎های همرده احتمالاً باید برد موشک صیاد-2 در حدود 100 کیلومتر یا کمتر با بیشینه ارتفاع درگیری حدود 30 کیلومتر باشد، این موشک به خوبی بردهای متوسط و ارتفاعات بالا و متوسط را پوشش می‎دهد.
 
سوم خرداد به بوک ام 3 روسی رسید
 
اما مشخصات جدیدی از سامانه سوم خرداد در این رزمایش اعلام شد که به شکل بسیار محسوسی از نمونه قبلی بالاتر و ارتقاء یافته تر است. همان طور که بالاتر نیز به آن اشاره شد، در مدلی که در سال 93 از این سامانه رونمایی شد، توان درگیری آن با اهداف در فاصله 50 و ارتفاع 25 کیلومتری از سطح زمین اعلام شده بود اما در حال حاضر برد جدید برای این سامانه، 75 و ارتفاع درگیری 30 کیلومتر اعلام شده است.
 
پدافند 
سامانه سوم خرداد در رزمایش سپاه 
 
این افزایش به ترتیب 25 و 5 کیلومتری در برد و ارتفاع درگیری، خود نشان دهنده یک گام مهم در زمینه افزایش چتر پدافندی سامانه سوم خرداد است. نکته جالب در عین حال اینجاست که این مشخصات تقریبا همانند سامانه موشکی بوک ام 3 ساخت روسیه است که چند ماهی است که به خدمت ارتش این کشور درآمده چراکه این موشک روسی توان درگیری با اهداف در برد 75 و ارتفاع 35 کیلومتر را دارد.
 
پدافند 
موشک به کار رفته در سامانه روسی باک ام 3 
 
هرچند موشک روسی به نسبت موشک ایرانی، حدود 5 کیلومتر توانایی بیشتری در درگیری با اهداف در ارتفاع دارد اما با توجه به اینکه سامانه موشکی سوم خرداد برای درگیری با هواپیماهای رزمی، پهپادها و موشک های کروز و همچنین بالگردها توسعه یافته است، اصولا این 5 کیلومتر آنچنان اختلاف فاحشی به حساب نمی آید و در عین حال، در حال حاضر بلند پروازترین پهپادها و هواپیماهای رزمی نیز در برد این موشک ایرانی قرار گرفته اند.
 
شاید برای برخی از کاربران این شائبه و ابهام پیش بیاید که موشک به کار رفته نسل جدید در سامانه سوم خرداد در حقیقت همان مدل روسی است که شاید توسط ایران خریداری شده و مورد استفاده قرار گرفته باشد.
 
برای رفع این مسئله کافی است به تصاویر مربوط به موشک نصب شده بر روی سامانه سوم خرداد در همین رزمایش و موشک به کار رفته در سامانه بوک ام 3 نگاه کرد چراکه تفاوت ظاهری خصوصا در بخش باله های به کار رفته در موشک ایرانی به اندازه کافی واضح و مشخص است و تفاوت های متعدد نمونه ایرانی و روسی را نشان می دهد.
 
شاید به دلیل همین ویژگی ها و حساسیت های خاص این سامانه موفق و مدرن باشد که سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه، از سامانه‌ موشکی سوم خرداد بعنوان بزرگترین پروژه تحقیقاتی به ثمر رسیده کشور یاد کرده است.
 
در نهایت باید به این مسئله اشاره کرد که توسعه و افزایش برد سامانه سوم خرداد به همراه تعویض موشک های سامانه طبس، چتر گسترده تری از دفاع هوایی را به روی نقاط کلیدی و همچنین نیروهای عملیاتی کشور ایجاد کرده و ضریب اطمینان کشور در بخش پدافند هوایی را یک گام دیگر به جلو برده است.
 
در عین حال، استفاده از موشک هایی شبیه به موشک های استاندارد آمریکایی، روی سامانه ای شبیه به بوک روسی نشان می دهد متخصصان دفاعی کشورمان به آنچنان تبحر، اشراف و اعتماد به نفسی در زمینه طراحی و ساخت موشک ها و سامانه های پدافندی رسیده اند که با استفاده از ویژگی های هر طرح و ایده مفیدی -چه در نیروهای نظامی غربی و چه شرقی- امنیت پایدار کشورمان را تامین و تضمین می کنند.


  • اسراء محمدی
۱۷
بهمن
چه مادرانی که خودشان جوانان خود را به جنگ فرستادند؛ حتی چند فرزند خود را برای اسلام فدا کردند و حتی یک قطره اشک نریختند؛ حال چگونه خواهد بود اگر کسی بخواهد از خون این عزیزان سوء استفاده بکند، به پست و مقامی برسد، درآمد نجومی از بیت المال برای خود بردارد و این را حق خود دانسته و طلبکار هم باشد؟ تفاوت از کجا تا کجاست!
گروه سیاسی- رجانیوز: عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: خواص کسانی هستند که ثروت و یا علم ثروت زا دارند و گاه به خاطر این امتیازات خود می‌خواهند بر دیگران برتری پیدا کنند؛ چرا که عموم مردم که عامل برتری طلبی در آن ها وجود ندارد، کمابیش به حق خود که برای آن زحمت کشیده اند، راضی هستند، اما برخی خواص که زحمتی هم نکشیده اند، می خواهند بر همه مردم تسلط پیدا کنند و از همه باج بگیرند؛ دوست دارند کارهای خوب، به نام آن ها نوشته شود، در حالی که منشأ بسیاری از فسادها هستند.
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در همایش نقش خواص در حوادث فتنه گونه زمان که در مشهد مقدس برگزار شد، به تبیین معنای فتنه پرداخت و گفت: این واژه و مشتقات آن، در بسیاری از آیات قرآن کریم به کار رفته است؛ البته بعد از انقلاب و مخصوصا بعد از فتنه 88 ، توجه به این مسأله رواج بیشتری پیدا کرد.
 
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با اشاره به این که فتنه و مشتقات آن، در معانی متعددی به کار رفته اند، افزود: فتنه در اصطلاح عبارت است از یک پدیده اجتماعی که در آن – دست کم – دو عامل لحاظ می‌شود ؛ یک عامل سختی و گرفتاری و معذب شدن، و دیگری عامل پنهان کاری؛ در واقع کسانی فریب کاری کرده و دیگران را فریب می دهند و این فریب سبب ایجاد گرفتاری های دنیوی یا اخروی برای دیگران می شود.
 
وی با اشاره به فتنه 88 که عده ای با فریب کاری مردم را فریب داده و ذهن آن ها را از حقیقت منحرف کردند و جامعه را به سختی ها و مشکلاتی مبتلا کردند، ادامه داد: این که چه عواملی موجب فتنه می‌شود و چه گروه هایی نقش مهمتری در ایجاد فتنه دارند و انگیزه آن‌ها چیست، از جمله سئوالات مهم در این مسأله هستند.
 
علامه مصباح با اشاره به ویژگی های تکوینی انسان که وجه تمایز وی با سایر مخلوقات است، افزود: اراده الهی بر این تعلق گرفته که انسان بتواند با اختیار و قدرت انتخاب خویش، سرنوشتش را رقم بزند و لذا تکلیف برای انسان معنا می یابد؛ خداوند به وی عقل داد و انبیاء الهی و وحی را فرستاد تا انسان با آگاهی از راه صحیح، بتواند هر راهی را که خواست، انتخاب کند.
 
وی با اشاره به این که برخی انتخاب ها، فردی است و آثارش تنها فرد را در بر می گیرد و گاه انتخاب ها، اجتماعی است که آثار آن، جامعه را نیز فرا می گیرد، ادامه داد: خداوند به انسان این قدرت را داده است که بتواند با برخی تصمیم ها، در سرنوشت دیگران، حتی میلیاردها انسان در طول هزاران سال اثر بگذارد؛ لذا پیامبر (ص) عملی را انجام داد که تا کنون بیش از 1400 سال، سرنوشت میلیاردها نفر از مردم را تحت تأثیر قرار داده و در آینده هم قرار خواهد داد؛ در مقابل هم افرادی می توانند با تصمیمات و اقداماتی زمینه گمراهی و انحراف افراد بسیاری را فراهم کنند. کسانی که با رفتارهای پیچیده فریب کارانه، سبب انحراف دیگران از مسیر صحیح می شوند، فتنه گر نام دارند و رفتاری که انجام می دهند، فتنه نامیده می‌شود.
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به نعمت انقلاب اسلامی، اظهار داشت: خداند متعال به وسیله حضرت امام (ره) و یارانش، زمینه هدایتی را برای میلیون ها انسان فراهم کرد که در طول تاریخ اسلام، کم نظیر، بلکه بی نظیر بود؛ به قدری برکات داشت که حتی بیان برکات آن در چند جلسه سخنرانی میسر نیست.
 
استاد تفسیر حوزه علمیه قم با اشاره به آیه ای از قرآن کریم، گفت: سنت الهی بر این است که در مقابل هر مسیر صحیحی، دشمنان و شیاطینی نیز قرار می دهد تا زمینه انتخاب برای انسان مهیا شود؛ البته طبق سنت الهی اگر زمانی به قدری عوامل شر در جامعه ای گسترش پیدا کند که انتخاب راه صحیح ناممکن شود و حتی سبب گمراهی صالحین نیز بشود، خداوند عذاب خود را بر آن گناهکاران نازل خواهد کرد تا زمینه انتخاب و تعادل لازم برای انتخاب مسیر صحیح یا باطل میسر شود.
 
وی ادامه داد: امام (ره) با حرکت خود، آن چنان زمینه هدایت را برای انسانها در این کشور فراهم کرد که موج آن کشورهای همسایه و کشورهای دور دست را نیز فراهم کرد. اما طبق سنت الهی، شیاطینی نیز در مقابل وجود خواهند داشت؛ لذا حتی عده ای از خون شهدا، تنها برای جیب شان بهره می گرفتند و چه بسا حالا هم باشند. لذا همیشه دو طرف عوامل خیر و هدایت، و عوامل گمراهی وجود دارند تا زمینه انتخاب برای افراد فراهم شود.
 
وی عقل، شناخت نفس، هدایت انبیاء و عوامل اجتماعی سازنده را از عوامل خیر دانست که زمینه هدایت را فراهم می کنند و ادامه داد: خداوند فیاض است و می خواهد افرادی، لیاقت بالاترین فیوضات را کسب کنند و بالاترین فیض الهی، به وسیله رفتارهای اختیاری حاصل می شود.
 
وی با اشاره به این که ارزش عمل خالصی که با سختی و مشقت همراه باشد، بیشتر است، خاطر نشان کرد: این که خدا برای مؤمنین روزهای سختی پیش می‌آورد، نه به خاطر بخل خداوند، بلکه برای ارزشمند شدن کار مؤمنین و کسب لیاقت بیشتر برای دریافت فیض الهی است. لذا سختی کار سیدالشهدا (ع) بسیار زیاد بود، اما چنان ارزشی در نظرخداوند دارد که حتی دیگران به واسطه اشک ریختن بر آن ها، سعادتمند می شوند.
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به سخن مقام معظم رهبری مبنی بر این که دشمن قلب جوانان ما را هدف گرفته است، خاطر نشان کرد: سرّ اینکه خدا تقدیری فرموده که سختی‌هایی پیش بیاید و کسانی مقاومت، فداکاری و جانفشانی کنند، برای کسب ظرفیت و لیاقت بیشتر است.
 
این فیلسوف و متفکر اسلامی افزود: لذا نباید گمان کرد که فتنه ها، به صورت اتفاقی واقع شده و خداوند آن ها را اراده نکرده و به تعبیر عوامانه از دست خداوند بیرون رفته است، بلکه خداوند می خواست زمینه انتخاب فراهم شود؛ وگرنه خداوند می توانست اراده کند که اصلا فتنه ای واقع نشود؛ اما در این صورت، استعدادها و ظرفیت ها شکوفا نمی شد و کسی به فیوضات والای الهی نمی رسید.
 
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به این که فتنه هایی که با دین سر و کار دارد، بسیار مهم تر است، افزود: هر چند اگر فتنه ای، تنها سبب شود که مالی از انسان سلب شود، امری نامطلوب و سبب تأثر آدمی می شود، اما این فتنه قابل مقایسه با فتنه‌ای که با دین سر و کار دارد، نیست؛ چون مال نهایتا تا دم قبر با آدمی است؛ اما تأثیر دین بی نهایت است.
 
استاد اخلاق حوزه علمیه قم افزود: باید به تدبیر خدا حسن ظن داشت و نباید با وقوع فتنه ها گمان کرد که خدا و امام زمان (عج)، ما را رهاکرده اند؛ بلکه می خواهند در شرایطی قرار بگیریم که بتوانیم ترقی کنیم؛ ترقی و پیشرفتی که اثر آن بی نهایت است.
 
وی افزود: این که مثلا در فتنه 88  زمینه ای فراهم شود که یک جوانی در مقابل فتنه گران 88 قد علم کند، دوستان خودش را هم راهنمایی کند و به تمام عالم ابلاغ کند که تا جان داریم، از اسلام و امام حسین (ع) و انقلاب دست برنمی داریم، این نشانه پیشرفت است که نمی توان آن را به امور مادی تشبیه کرد؛ این کار را فقط می شود با کار کسانی که در رکاب سیدالشهداء (ع) شهید شدند، مقایسه کرد. یعنی خدا بر ما منت گذاشته و شرایطی فراهم کرده که اگر روز عاشورای سیدالشهداء (ع) را درک نکردیم، بتوانیم در همان مسیر و با همان هدف قدم برداریم و به همان اجر برسیم.
 
وی با اشاره به خواص و نقش آن ها در فتنه ها افزود: هدف الهی از آفرینش انسان و زندگی اجتماعی این است که همه انسانها با هم همکاری کنند و هرکسی به اندازه سهم خودش از این همکاری بهره ببرد؛ اما اگر بنا شد این معادله به هم بخورد و افرادی بخواهند به صرف قدرت بیشتر، زر و زور یا سابقه، با کار کمتر، بهره مندی بیشتری داشته باشند، این مخالف هدف اجتماعی است و البته همین امر زمینه تعدی به دیگران را فراهم می کند.
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، عامل بسیاری از فتنه ها در جهان را برتری طلبی آمریکا و انگلیس دانست که به خاطر تکنولوژی یا توسعه خودشان می خواهند با نیرنگ و فریب یا زور، حق بیشتری نسبت به سایرین داشته باشند و افزود: البته گاهی نیز وقوع فتنه ها به خاطر احساس حقارت و حسد صورت می گیرد؛ همان گونه که از آغاز آفرینش و قبول شدن قربانی یکی از فرزندان حضرت آدم (ع)، زمینه وقوع فتنه به خاطر حسد برادر، فراهم شد.
 
این مفسر قرآن کریم، با اشاره به آیات متعددی از قرآن گفت: علت اختلاف و فتنه در دین، تنها تعدی و زیاده خواهی کسانی است که اتفاقا با علم، و نه از روی جهل اقدام می کنند؛ یعنی می دانند راه حق چیست، می دانند کدام مذهب صحیح است و می دانند چه کسی صلاحیت رهبری را دارد، اما برای دست یافت به یک امتیاز بیشتر، از آن سر باز می زنند.
 
وی با اشاره به عوامل برتری طلبی اظهار داشت: یکی از عوامل خود روحیه برتری طلبی است؛ همان گونه که فرعون این گونه بود و تا جایی رسید که خود را پروردگار اعلی نامید! تکرار داستان فرعون درقرآن، برای این است که مؤمنان بفهمند برتری طلبی، آدمی را به فرعونیت می کشاند؛ لذا باید از اول جلوی آن را گرفت.
 
علامه مصباح یزدی با اشاره به روحیه برتری طلبی در شیطان، ادامه داد: همین که شیطان خود را برتر از آدم می دانست، زمینه سقوط او را فراهم کرد؛ لذا رمز سقوط، شیطنت و فرعونیت، همین امر است.
 
وی عامل دوم برتری طلبی را بالیدن به ثروت ذکر و خاطر نشان کرد: این که آدم دوست داشته باشد، بیش از نیازش پول جمع کند؛ مثلا اگر قرار باشد خیلی اشرافی هم زندگی کند، کمتر از ماهی ده میلیون تومان نیاز دارد، اما می‌خواهد ماهی 60 میلیون حقوق بگیرد؛ چندین فرسخ زمین از بیت المال را تصرف می کند؛ این ها نیز همان عشق به ثروت است که نوعی جنون در آدمی به وجود می آورد.
 
 وی عامل سوم برتری طلبی را شهوت قدرت و مقام دانست که سبب ایجاد حسد در درون انسان نسبت به دیگران می شود و افزود: آدمی می خواهد مقام او از همه بالاتر باشد و همه مطیع او باشند. به هر حال به هر دلیلی برتری طلبی در فرد ایجاد شود، دیگر نمی تواند حقایق را ببیند و حالت جنون آمیزی پیدا می کند و لذا هر چند علم به مسیر حق نیز داشته باشد، هرگز پیرو آن نمی شود.
 
وی با اشاره به این که خواص در جامعه افرادی هستند که این امتیازات را دارند، افزود: خواص کسانی هستند که ثروت و یا علم ثروت زا دارند و گاه به خاطر این امتیازات خود می‌خواهند بر دیگران برتری پیدا کنند؛ چرا که عموم مردم که عامل برتری طلبی در آن ها وجود ندارد، کمابیش به حق خود که برای آن زحمت کشیده اند، راضی هستند ، اما برخی خواص که زحمتی هم نکشیده اند، می خواهند بر همه مردم تسلط پیدا کنند و از همه باج بگیرند؛ دوست دارند کارهای خوب، به نام آن ها نوشته شود، در حای که منشأ بسیاری از فسادها هستند.
 
وی با اشاره به آغاز نهضت امام خمینی (ره) از بیش از پنج دهه پیش، افزود: افرادی خالصانه در این مسیر ، زحمت های زیادی متحمل شدند؛ شاید اگر یکی از اینها در تاریخ صدر اسلام بود و این زحمات را متحمل شده بود، کتاب ها درباره او می نوشتند. اگر تاریخ یک حنظله غسیل الملائکه را معرفی می کند، نمونه های فراوانی شبیه آن را در دفاع مقدس، دیده‌ایم؛ چه مادرانی که خودشان جوانان خود را به جنگ فرستادند؛ حتی چند فرزند خود را برای اسلام فدا کردند و حتی یک قطره اشک نریختند؛ حال چگونه خواهد بود اگر کسی بخواهد از خون این عزیزان سوء استفاده بکند، به پست و مقامی برسد، درآمد نجومی از بیت المال برای خود بردارد و این را حق خود دانسته و طلبکار هم باشد؟ تفاوت از کجا تا کجاست!
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پایان ادامه داد: آن کسی که امروز احیاء کننده راه امام (ره) است و احیاء کننده این ارزشهاست مثل خود امام تنهاست؛ ارزش او نیز مثل ارزش امام (ره) در احیاء ارزشهای اسلامی، انسانی و خدایی است؛ تا روز قیامت هر انسانی روی زمین، خدمتی به اسلام بکند، عبادتی بکند، سهمی از ثواب در نامه اعمال امام(ره) نوشته می‌شود، بلکه سهمی هم در نامه جانشین شایسته او نوشته خواهد شد، البته بدون اینکه از اجر صاحب کار کاسته شود. همان گونه که زنده نگاه داشتن یاد شهید، کمتر از شهادت نیست، تداوم راه امام (ره) و زنده نگاه داشتن ارزش های اسلامی نیز کمتر از کار امام (ره) نیست.
 
 گفتنی است همایش نقش خواص در حوادث فتنه گونه زمان، 16 دی ماه سال جاری در مشهد مقدس برگزار شد.
 



  • اسراء محمدی
۱۳
بهمن

هر طفل نی‌سوار کند تازیانه‌اش!

ترامپ نسخه بی‌روتوش آمریکاست، همان «دست‌ چدنی» که از دستکش مخملین بیرون آمده است. او خروجی ساختار نظام و برگزیده جامعه آمریکاست و اگر در تاکتیک‌ها با اوباما تفاوت داشته باشد در استراتژی اتفاق‌نظر دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اصولگرایان،«حسین شریعتمداری» در سرمقاله ای در «کیهان» نوشت:

۱- این روزها و مخصوصا بعد از امضای اولین سند ضدایرانی از سوی ترامپ که به یقین، آخرین آنها نیز نخواهد بود، برخی از مدعیان اصلاحات و داعیه‌داران اعتدال، اصرار دارند که شخصیت دونالد ترامپ را بیرون از هویت آمریکا و تافته‌ای جدابافته! یا وصله‌ای ناهمخوان و ناجور با ساختار و ماهیت رژیم استکباری و خونریز این کشور تعریف کنند. جماعت یاد شده، ترامپ را رئیس‌جمهوری «تندرو» و «افراطی» معرفی می‌کنند که با اوبامای میانه‌رو و مؤدب فاصله‌ای پُرناشدنی دارد! آنان تظاهرات خیابانی و اعتراض گسترده مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز آمریکا علیه ریاست‌جمهوری ترامپ را نیز از سنخ نگرانی‌های خود تلقی می‌کنند و حال آن که این  دو نگرانی جداگانه‌ای دارند.
نگرانی سیاست‌پردازان و تصمیم‌سازان آمریکایی و اروپایی از آن است که مبادا ترامپ نسخه آمریکایی گورباچف باشد و آمریکا را به سرنوشتی دچار کند که گورباچف برای شوروی سابق رقم زد. این نگرانی از آنجا ریشه می‌گیرد که ترامپ اگرچه با گورباچف تفاوت ماهیتی دارد و اولی کاپیتالیست و دومی کمونیست بوده است ولی وجه اشتراک آنها «ساختارشکنی با هدف اصلاح سیستم است» گورباچف نظام کمونیستی را نیازمند اصلاحاتی در دو عرصه اقتصادی (پروسترویکا) و سیاسی (گلوسنوست) می‌دانست و ترامپ نیز مدعی دنبال کردن همین اهداف در نظام سرمایه‌داری است. سردمداران آمریکایی و اروپایی می‌دانند که آمریکا و اروپای بحران‌زده در مقابل این ساختارشکنی‌ها به شدت آسیب‌پذیر هستند. ملاحظه می‌شود که این نگرانی با نگرانی – بخوانید توهم – برخی از جریانات داخلی تفاوتی در حد و اندازه تضاد دارد.
و اما، چرا نقد این دیدگاه را ضروری می‌دانیم؟ پاسخ آن را در ادامه یادداشت پیش‌روی و در فاجعه‌ای که طرز تلقی یاد شده می‌تواند به دنبال داشته باشد پی‌ ‌می‌گیریم.
۲- ترامپ نسخه بی‌روتوش آمریکاست، همان «دست‌ چدنی» است که از دستکش مخملین بیرون آمده است. او با برف زمستانی فرود نیامده بلکه خروجی ساختار نظام و برگزیده جامعه آمریکاست و اگر در تاکتیک‌ها با اوباما تفاوت داشته باشد در استراتژی اتفاق‌نظر دارند و هدف یا اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند و مخصوصا در دشمنی و کینه‌توزی علیه ایران اسلامی کمترین اختلاف‌نظری با یکدیگر نداشته و ندارند. اوباما می‌گفت – و افتخار می‌کرد – که با برجام و بدون شلیک یک گلوله، برنامه هسته‌ای ایران را مهار کرده‌ایم و مدعی بود مهار اقتدار نظامی، برنامه موشکی و حضور منطقه‌ای ایران، گام‌های بعدی است و ترامپ می‌گوید با پاره‌کردن برجام، برنامه هسته‌ای ایران را مهار خواهم کرد و اقتدار منطقه‌ای را از این کشور سلب می‌کنم!  ترامپ و کلینتون در جریان تبلیغات انتخاباتی در دشمنی و کینه‌توزی علیه ایران اسلامی با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند و نشان می‌دادند که ذات آمریکا با کشورهایی که می‌خواهند مستقل باشند و زیر بار زور و باج‌خواهی نروند، خصومت جدی و تمام‌نشدنی دارد و این ماهیت استکباری آنگونه که طی سی و چند سال گذشته شاهد بوده‌ایم با حضور دموکرات‌ها و یا جمهوریخواهان در هیئت حاکمه آمریکا کمترین تغییری نمی‌کند.
چندماه قبل که برخی از جماعت مدعی اصلاحات و داعیه‌دار اعتدال برای پیروزی کلینتون دست به دعا برداشته و شاید از آنجا که دعای خود را مستجاب تلقی می‌کردند، پیشاپیش پیروزی خانم کلینتون را جشن گرفته و تصویر بزرگ او را بر صفحه اول روزنامه‌های زنجیره‌ای نشانده بودند، رهبر معظم انقلاب در جمع مردم اصفهان با حکمتی هشداردهنده تأکید کردند؛ «برخلاف عده‌ای که در دنیا برای نتیجه انتخابات آمریکا عزا گرفته‌اند یا عده‌ای دیگر که شادی می‌کنند، ما نه عزا می‌گیریم و نه شادی می‌کنیم، زیرا برای ما فرقی نمی‌کند و هیچ نگرانی هم نداریم».
۳- جماعت یاد شده داخلی، فرمان اجرایی اخیر ترامپ برای ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور به آمریکا را که ایران نیز نه فقط یکی از آنها بلکه به گونه‌ای که اشاره خواهیم کرد اصلی‌ترین آنهاست، نشانه تندروی ترامپ و تفاوت او با اوباما می‌دانند و حال آن که؛
الف: سند مورد اشاره در دوران اوباما تهیه و تدوین شده بود ولی عمر دولت او فرصت اجرایی کردن آن را نداده بود و ترامپ بدون این که کمترین تغییری در آن بدهد- تأکید می‌شود بدون کمترین تغییری- فرمان اجرای آن را صادر کرده است. متن فرمان اجرایی ترامپ قابل دسترسی است. در جای‌جای این متن به مفاد سند قبلی که از سوی دولت اوباما تهیه گردیده بود، استناد شده است. از جمله آمده است که فرمان ترامپ برگرفته از بخش ۲۱۲ و بخش ۳۰۱ قانون اقدامات تابعیتی و مهاجرتی مصوب دولت اوباما و کنگره آمریکاست.
ب: دیروز «شان اسپایسر»، سخنگوی کاخ سفید در مصاحبه با شبکه تلویزیونی A.B.C گفت؛ «فرمان اجرایی ترامپ برای ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور به آمریکا براساس فهرستی است که دولت اوباما تهیه کرده بود» به تعبیر «فرمان اجرایی» توجه کنید. ترامپ دستور اجرای سندی را صادر کرده است که پیش از آن در دولت اوباما تهیه شده بود.
ج: «رینس پریباس»، رئیس کارکنان کاخ سفید نیز در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی N.B.C اعلام کرد «هفت کشوری که فعلاً در فهرست قرار گرفته‌اند پیش از این از سوی کنگره و دولت باراک اوباما به عنوان کشورهایی که علیه آمریکا تهدیدآفرین هستند مشخص شده بودند».
۴- دوستانی که شخصیت سیاسی ترامپ را بیرون از هویت آمریکا ارزیابی می‌کنند باید به این پرسش پاسخ بدهند که مگر اوباما و دولت او در کینه‌توزی و دشمنی با ایران اسلامی و جنگ‌افروزی و قتل‌عام مردم بی‌‌پناه و بی‌گناه منطقه و راه‌اندازی تروریست‌های تکفیری که آشکارا ایران را هدف اصلی خود معرفی می‌کردند، با آنچه ترامپ ادعا می‌کند که در پی آن است کمترین تفاوتی داشته‌اند؟!  مگر دولت اوباما، سند ذلت‌آفرین برجام را به کشورمان تحمیل نکرده است؟ مگر در مقابل امتیازات نقد فراوانی که گرفته است فقط یک مشت وعده نسیه تحویل نداده است که این وعده‌های نسیه را نیز یکی پس از دیگری نقض می‌کند؟ و ده‌ها  و صدها اقدام خصمانه دیگر که فهرست آن هم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود. آیا این واقعیت‌های تلخ قابل انکار است؟!
گفتنی است و فراموش کردنی نیست که دولت اوباما به آقای ابوطالبی که در جایگاه  معاون رئیس‌جمهور کشورمان قرار داشت برای حضور در آمریکا به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل ویزای ورود نداد و حال آن که دولت آمریکا فقط میزبان مقر سازمان ملل متحد در نیویورک است و نه رئیس و سرکرده آن! و…
۵- اشاره به این نکته نیز ضروری است که در تصمیم مشترک ترامپ و اوباما برای ممنوعیت ورود اتباع ۷ کشور اسلامی به آمریکا، هدف اصلی ایران بوده است. در میان این ۷ کشور، یعنی ایران، عراق، سوریه، یمن، لیبی، سودان و سومالی، به وضوح می‌توان دید که کشورهای سودان و سومالی و تا اندازه‌ای لیبی، فقط برای رد گم کردن در این فهرست آمده‌اند و ایران و عراق و سوریه و یمن از آن جهت که زنجیره مقاومت در منطقه را تشکیل می‌دهند در لیست جای گرفته‌اند و در این میان، ایران اسلامی به عنوان پرچمدار اصلی مقاومت مورد نظر بوده و هست. بهانه مبارزه با تروریست در حالی است که کشوری نظیر عربستان در فهرست نیامده است. کشوری که پایگاه آشکار تروریست‌های تکفیری است و بیشترین تعداد تروریست‌هایی که دست به اقدامات وحشیانه تروریستی زده‌اند تابعیت عربستانی داشته‌اند و حتی سازمان ملل نیز این کشور را به علت قتل‌عام کودکان یمنی در فهرست جنایتکاران جنگی قرار داده بود که با اقدام و اعتراف رسوای بان‌کی‌مون دبیرکل سابق سازمان ملل از این لیست خارج شد!
۶- اکنون به موضوع  اصلی یادداشت پیش‌روی می‌رسیم و آن اشاره به دیدگاه فاجعه‌آفرینی است که ترامپ را تافته‌ای جدابافته از ماهیت آمریکا و متفاوت با سایر رؤسای‌جمهور این کشور، از جمله اوباما تلقی می‌کند. توضیح آن که این روزها برخی از مدعیان اصلاحات و داعیه‌داران دولت اعتدال با تاکید بر تفاوت ترامپ با اوباما و «افراطی» و «تندرو» دانستن او، این توهم را القاء می‌کنند که در مقابل ترامپ تندرو و افراطی نباید دست به اقدامات تندروانه و افراطی بزنیم! این گزاره در صورتی قابل قبول است که آقایان مانند سه سال و چند ماه گذشته، غیرت دینی و ملی و ضرورت مقابله با کینه‌توزی‌های آمریکا و متحدانش را مصداق «تندروی»!  و «افراطی‌گری»!  ندانند و بر این باور خطرآفرین و ذلت‌بار نباشند که برای در امان ماندن! از وحشی‌گری‌های آمریکا باید با کدخدا کنار آمد!  و یا دست از انقلابی‌گری کشید! نتیجه طبیعی این دیدگاه که متاسفانه در میان برخی از دولتمردان دیده می‌شود، بالا بردن دست‌ها در مقابل حریف و تن دادن به زورگویی‌ها و باج‌خواهی‌های آمریکاست، یعنی همان رویه‌ای که دولت یازدهم تاکنون دنبال کرده است و نتیجه فاجعه‌بار آن هم‌اکنون روی شانه ملت سنگینی می‌کند و دولت محترم هنوز توضیح نداده است از نرمش‌های چند ساله در مقابل آمریکا غیر از خسارت محض و فدا کردن منافع ملی چه به دست آورده است که هنوز هم در پی ادامه آن است؟! از حضرت امیر علیه‌السلام است که سنگ پرتاب شده را باید به همان نقطه که از آنجا پرتاب شده پس فرستاد و نرمش در این میان، هزینه کردن از کیسه عزّت و اقتدار ملت است که صدالبته دولت چنین اجازه‌ای ندارد.
باید از قول صائب تبریزی به دولت محترم هشدار داد که؛
نرمی ز حد مَبَر که چو دندان مار ریخت
هر طفل نی‌سوار کند تازیانه‌اش!

 


  • اسراء محمدی
۱۳
بهمن

رونمایی دیگر از کارکردهای قطعنامه ۲۲۳۱ برای آمریکا/ همان قطعنامه ای که دولت از آن نگرانی نداشت!

باید از این پس بعد از هر آزمایش موشکی با بردهای بالای ۳۰۰ کیلومتر دستگاه دیپلماسی کشورمان فعال شده و به مقابله با آمریکا و شورای امنیت برود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اصولگرایان،قرار است جلسه اضطراری شورای امنیت درباره ادعای آزمایش موشک بالستیک از سوی ایران به درخواست آمریکا برگزار شود. اما مسئله اصلی اینجاست که مگر دولتمردان ادعا نمی کردند که برجام منجر به لغو کلیه قطعنامه های قبلی شده است و صنعت موشکی هیچ الزامی در آن از سوی شورای امنیت وجود ندارد؟

دستگاه دیپلماسی کشور بارها با مطرح کردن این موضوع که جمهوری اسلامی ایران تحت فصل هفت قطعنامه سازمان ملل بوده است و هرلحظه احتمال جنگ و حمله به ایران وجود داشته است یکی از افتخارات خود را لغو قطعنامه های تحت فصل هفت می دانند. برای شروع موضوع ابتدا به این ادعا پاسخ می دهیم.

ایران هیچگاه تحت فصل هفت منشور سازمان ملل قرار نداشته است بلکه جمهوری اسلامی ایران تحت ماده ۴۱ از فصل هفت منشور قرار داشته است و این دو مسئله از یکدیگر قابل تفکیک می باشند. زمانی که کشوری تحت فصل هفتم است ابتدا طبق ماده ۴۱ تحریم اقتصادی شده و کشورها می توانند طبق ماده ۴۲ نیز اقدام نظامی انجام بدهند زیرا قطعنامه شورای امنیت این اجازه را داده است. ولی در خصوص جمهوری اسلامی ایران، قطعنامه ها تحت ماده ۴۱ بوده است و این بیان کننده این موضوع است که در صورتی که کشورها خواهان اجرای ماده ۴۲ یا همان ماده جنگ می بودند به قطعنامه ی جدیدی از سوی شورای امنیت نیاز داشتند که اجماع در شورای امنیت بر سر این موضوع با توجه به قدرت جمهوری اسلامی ایران و همچنین همفکران کشورمان تقریبا غیر ممکن بود.

اما مسئله هسته ای کشورمان منجر به مذاکراتی بین ایران و کشورهای غربی گردید که در نهایت با برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام این مذاکرات به پایان رسیدند. شورای امنیت نیز قطعنامه ای برای تایید برجام صادر کرده و در آن مفاد قطعنامه های قبلی علیه ایران (نه اصل قطعنامه ها) را ملغی کرد. قطعنامه ۲۲۳۱ به مسئله موشکی کشورمان نیز اشاره ای دارد که با توجه به موضوع گزارش به آن می پردازیم.

در قطعنامه ۲۲۳۱ تحت ماده ۴۱ از ایران خواسته می شود (called upon) که بند سوم و چهارم از ضمیمه دوم قطعنامه را اجرا کند. این مسئله بار دیگر در ابتدای پیوست دو قطعنامه ۲۲۳۱ نیز اشاره شده است و بیان می کند تمام محتوای این پیوست تحت ماده ۴۱ اجرا می شود. لذا الزام آور بودن این پیوست مسجل است.

نکته دیگر به محتوای بند سوم از پیوست الزام آور دوم بر می گردد. در این بند آمده است که:
از ایران خواسته می شود (called upon) تا هشت سال پس از «روز قبول توافق» یا تا زمانی که آژانس گزارشی مبنی بر تایید «نتیجه گیری گسترده تر» ارائه کند، هرکدام زودتر حادث شود، هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیکی طراحی شده برای قابلیت حمل سلاح های هسته ای، شامل پرتاب با استفاده از چنین فناوری های موشک های بالستیک، صورت ندهد.

مسئله این است که واژه called upon الزام آور نیست و صرفا یک درخواست می باشد ولی نکته اساسی این است که این مسئله تحت ماده ۴۱ که ماده ای الزام آور است ارائه گردیده است. لذا عدم اجرای مفاد آن برای کشورمان مسئولیت بین المللی به ارمغان خواهد آورد.

نگرانی دیگری که مطرح می شود این است که چه تضمینی وجود دارد شورای امنیت مانند قطعنامه ۱۹۲۹ اقدام به تشکیل گروه متخصصان (Panel of Experts) نکند. وظیفه این گروه تعیین مصداق بر اساس قطعنامه مدنظر است. گروه متخصصان در قطعنامه ۱۹۲۹ موشکهای ایران من جمله شهاب یک و سه را ناقض قطعنامه می دانستند و با توجه به تغییر نکردن آنچنانی در تعریف موشک ها، در صورت تشکیل این گروه می تواند برای کشورمان هزینه ساز شود.

بحث تخصصی در این زمینه چندان مورد بحث نیست ولی باید این نکته را بیان کرد که قطعنامه ۲۲۳۱ برای صنعت موشکی کشورمان قطعنامه ای بسیار بد می باشد که ۸ سال صنعت موشکی و ۵ سال صنعت تسلیحاتی کشور را تحت تاثیر و فشار شورای امنیت و موضوعی مورد مناقشه برای سالیان سال بین ایران و دیگر کشورها قرار می دهد.

اما بار دیگر آمریکا از شورای امنیت تقاضای برگزاری نشست اضطراری کرده است و یقینا استدلالشان نیز قطعنامه ۲۲۳۱ می باشد. همان قطعنامه ای که دولت اصرار داشت بگوید جای نگرانی از آن نیست. بدین ترتیب باید از این پس بعد از هر آزمایش موشکی با بردهای بالای ۳۰۰ کیلومتر دستگاه دیپلماسی کشورمان فعال شده و به مقابله با آمریکا و شورای امنیت برود.

منبع:جهان نیوز


  • اسراء محمدی
۱۳
بهمن


آقای سراج کار انقلابی یعنی اینکه به آقای فریدون هشدار دهید او هم کار خود را ادامه دهد؟

چرا رئیس‌جمهور توجیه‌کننده برخی فسادها شده است؟/ انقلابیونی که حاضرند در برابر فساد بایستند منفرد و حاشیه‌نشین هستند/ کجای دنیا به مفسد اقتصادی هم هشدار می‌دهند و هم اجازه فعالیت؟

ابراهیم رزاقی با بیان اینکه مبارزه با مفاسد اقتصادی نیازمند آدم‌های انقلابی است اظهار داشت: وضع فوق‌العاده است و با قوانین موجود و امکانات طبقه اشرافی آمریکایی که ایجاد شده، هیچ راه حل دیگری وجود ندارد.

گروه سیاسی «نسیم آنلاین»:: فساد کارگزاران همیشه به‌عنوان یکی از دلایل اصلی سقوط حکومت‌ها در طول تاریخ مطرح بوده است و در مقابل نظارت بر مدیران و کارگزاران دغدغه مردم. در سال‌های اخیر در کشور ما هم به شکل‌های مختلف این موضوع به مسئولین تذکر داده‌شده است.

انتشار گاه‌وبیگاه اخباری مبنی بر برملا شدن فساد در میان مسئولین دولتی مانند آن چیزی که در موضوع حقوق نجومی اتفاق افتاد ما را بران داشت تا در گفتگو با کارشناسان راه‌حل‌های مختلف برای ریشه‌کن کردن این آفت از دامان نظام اسلامی را بررسی کنیم که به همین منظور این بار با دکتر ابراهیم رزاقی استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفتگو کنیم. آنچه در ادامه می‌آید متن گفتگوی خبرنگار «نسیم آنلاین»، با این استاد برجسته اقتصاد است.

 

با 5 میلیون نفری که در کشور سوءتغذیه دارند، سوءاستفاده‌های نجومی خیلی به چشم می‌آید
«نسیم آنلاین» : مبارزه ریشه‌ای با فساد اقتصادی در کشور باید چگونه باشد؟

رزاقی: امروز نهایت و نتایج سیاست‌های تعدیل اقتصادی نمایان شده و مسببان آن‌هم مسئولیت آن را باوجود اختیاری که دارند قبول نمی‌کنند.

در هر نظامی یک نفر در اولین خط مسئولیت، مسئول کارمندان زیردست خود است تا سلسله‌مراتب اداری به مدیرکل، وزیر و رئیس‌جمهور برسد.

در زمان اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، رئیس‌جمهور وقت برداشت‌های کلانی از حساب دولت داشت تا مثلاً یک سد یا فلان ساختمان ساخته شود و هم‌زمان هم می‌گفت که اگر مقداری از این بودجه هم سوءاستفاده شد، مهم نیست بلکه اصل آن سد است که می‌ماند و یا گفته‌ می‌شد که اگر در دوران دفاع مقدس مجبور به محدودیت و ... بودیم الآن موقع مصرف است؛ یا اینکه در نوع مجازات یک‌جور خاصی با برخی از متخلفین برخورد می‌شد که به نظر  می‌آمد که  دارند نوازششان می‌کنند.

از نگاه بنده همان رفتارها امروز کشور را به این نقطه رسانده است که الآن این‌همه تفاوت بین حقوق کسانی که نجومی می‌گیرند و وام‌های ارزان‌قیمت در اختیارشان است با درآمد بقیه مردم اتفاق می‌افتد و بازهم مسئولینی در سطح رئیس‌جمهور آن‌ها را توجیه می‌کنند و حتی بعضی‌ها مانند سخنگوی دولت این افراد را سرمایه‌های نظام جمهوری اسلامی و مدیران فوق‌العاده می‌دانند.

وقتی فضا این‌گونه است که در طرف دیگر قضیه این‌همه فقر، بیکاری، ناتوانی و ازکارافتادگی است و معاون وزیر بهداشت می‌گوید 5 میلیون نفر سوءتغذیه دارند و مواد غذایی به آن‌ها نمی‌رسد و در شرایطی که خط فقر 2 میلیون و نیم است که 80 درصد حقوق‌بگیران زیرخط فقر می‌شوند این سوءاستفاده‌ها و رقم‌ها خیلی به چشم می‌آید.

 

وقتی مجازاتی برای این مدیران فاسد در نظر نمی‌گیرند گویی نظام اداری ایران نمی‌تواند خودش را پالایش کند

فعالین اقتصادی در نظام سرمایه‌داری (که می‌گوید هرکسی به دنبال سود و لذت خودش برود و از هر محدودیتی ازجمله دین، آیین و اخلاق که بازدارنده درونی انسان‌ها هستند آزاد است) هم قانون را می‌شناسند البته این قانون هم چه شکلی اجرا می‌شود؟ چه کسی اجرا می‌کند؟ محدودیت آن قانون چیست؟ برای این کشورها مهم است. در مورد کره جنوبی دیدیم که باوجود همه بی‌اخلاقی، ولی پیگیری‌های اقتصادی و رسیدگی به مفاسد انجام می‌شود.

برخلاف نظام سرمایه‌داری، در جمهوری اسلامی حتی پایین‌ترین سطوح مدیران هم نماینده کل نظام ما هستند  90 تا 100 هزار مدیری که گفته می‌شود در ایران داریم  همگی در سلسله مراتبی قرار گرفتند که نماینده نظام ما تلقی می‌شوند و این در حالی است که الگوی زندگی و مشی رفتاری رهبری راحل (ره) و رهبر کنونی انقلاب به‌عنوان نماد نظام، الگویی متفاوت از زندگی و مشی رفتاری بسیاری از این مدیران است.

در چنین شرایطی اگر نظام از قوانین مناسب و مجریان قدرتمند و مصلح برای اصلاح و یا حذف این مدیرانی که رفتاری متضاد با الگوی واقعی انقلاب دارند برخوردار نباشد و مثلاً مجازاتی برای این دست از مدیران در نظر نگیرد،مشخص می‌شود که نظام اداری ایران نمی‌تواند خودش را پالایش کند.

این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی ایران خود پالایشی دارد، به‌طور مثال نمایندگان مجلس وزرا را استیضاح کنند و حتی رئیس‌جمهور را مورد سوال قرار دهند که بنده حداقل در بخش اقتصادی می‌توانم بگویم انجام نمی‌شود یا قاضی‌هایمان باوجوداینکه عده زیادی از آن‌ها انقلابی هستند ولی عملکردشان به‌گونه‌ای است که نتوانستند و یا نخواستند که چنین کاری را انجام دهند.

به نظر بنده از سیاست‌های تعدیل اقتصادی که رفتاری منطبق با انگاره‌های سرمایه‌داری بود و 27 سال پیش در کشور پیاده شد تا به امروز، عوامل فسادزا و علل فساد یکسان و به‌هم‌پیوسته هستند و نوع و ساختار اقتصاد کشور هم در این 27 سال به سمتی رفته که طبقه خاصی در آن به وجود آمده که نه تولیدگر هستند و نه نظارت‌پذیر. این افراد طی این سالها ثروت زیادی اندوختند مخصوصاً در جریان خصوصی‌سازی‌ها. این افراد بیشتر دلال مسلک هستند و خریدوفروش می‌کنند؛ یعنی نفت فروخته می‌شود و دلار ارزان در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و آن‌ها این را برای داخل واسطه قرار می‌دهند، بیرون هم این نوع کار را توجیه می‌کند چون‌که تولیدکنندگان خارجی از این نوع ویژگی اقتصادی ایران که ویژگی تعیین‌کننده‌ اوست بهره‌مند می‌شوند.

متأسفانه باید بگویم در این فضا تولیدکنندگان بسیار اندک هستند و حتی تولیدکنندگانی که ثروت‌های نجومی به آن‌ها رسیده است از سود کمی برخوردارند؛ اینکه با ارز واردات داشته باشیم و بعد با یارانه از همان واردات چیز دیگری را تولید و صادر کنیم صادرات با یارانه می‌شود و بر همین اساس منشأ تولید هم واقعی نیست.

 

برای بازگشت اعتماد مردم باید اقدام انقلابی کرد

فکر می‌کنم ما در یک فضای بسیار حساس قرار گرفتیم که اگر اقداماتی صورت نگیرد و مجازات قاطع و گسترده انجام نشود ازآنجایی‌که این‌ها در تار و پود فضای اداری، قضایی، رسانه‌ای، مقننه ایران نفوذ کرده‌اند شرایط بسیار بدتر خواهد شد و به همین دلیل اکنون نیاز به یک عمل جدی انقلابی داریم؛ اکنون این‌ها در فضای بهداشتی و آموزشی ایران هم حضور دارند و یک پزشک می‌گفت 400 میلیون و فردی دیگر می‌گفت 1 میلیارد درمی‌آورد و از طرف دیگر هم مطرح می‌شود 50 میلیون حقوق معمولی یکی از مسئولین وزارت بهداشت است؛ وقتی فضا این‌گونه است باید برای بازگشت اعتماد مردم و کسانی که قربانی این نوع اقتصاد شدند اقدام انقلابی کرد.

مردم نمی‌دانند از کجا ضربه می‌خورند و مسئولین هم هر کاری می‌کنند می‌گویند رهبری در جریان است. یک نمونه عینی آن را درباره برجام دیدم که هیچ شرمی هم نداشتند این حرف را بزنند.

در بحث مفاسد اقتصادی هم رهبری 13 سال است که مبارزه با فساد به‌صورت جدی مطرح کرده‌اند ولی هم مسئولین کار خودشان را می‌کنند و هم دلالان و مفسدان اقتصادی و لذا امروز می‌توان گفت که این مدل رفتاری در کشور و آزادی مفسدان اقتصادی همه حیثیت انقلابی و عدالت‌خواهانه ما را به همراه افرادی که برای مردم و نظام جمهوری اسلامی چه درگذشته و چه اکنون جان می‌بازند زیر سوال برده است.

در این انقلاب بسیاری قربانی شدند تا مردم و جامعه سالم بماند و بسیاری جان‌نثاری کردند تا انقلاب شکل بگیرد، بعد جان‌نثاری کردند و برای حفظ استقلال این سرزمین در برابر دنیا ایستادند، سال 88 هم دیدیم که همین افراد به صحنه آمدند و حالا هم اگر آمریکایی‌ها به ایران حمله نمی‌کند به خاطر حضور همین افراد در کشور است اما امروز بنده باید بگویم که اگر جریان فساد ادامه پیدا کند ممکن است اعتماد این عزیزان هم کم شود، چون فشار زیادی ازلحاظ فقر بر جامعه وجود دارد.

وقتی 80 درصد حقوق‌بگیران زیرخط فقر هستند، وقتی 7 تا 8 میلیون نفر نیمی از درامد ماهیانه خود را برای اجاره خانه می‌پردازند و دولت هیچ نظارتی در این حوزه ندارد، وقتی قیمت‌ها این‌گونه بالا می‌رود و ارزش دستمزدها کاهش پیدا می‌کند مجموع این‌ها ما را در شرایط سختی قرار می‌دهد.

 

انقلابیونی که حاضرند در برابر فساد بایستند منفرد و حاشیه‌نشین‌اند

در هرکدام از دستگاه‌های اجرایی، مقننه و قضائیه نظام جمهوری اسلامی انقلابیونی هستند که حاضر هستند در برابر این فساد بایستند ولی کاری از دستشان برنمی‌آید و امروز این افراد  منفرد و حاشیه‌نشین هستند؛ این افراد توسط طبقه بسیار پولدار و قدرتمند مورد تهدید قرار می‌گیرند و مقامی به آن‌ها داده نمی‌شود بلکه دائم برای آن‌ها فضاسازی منفی می‌شود تا نتوانند تجمع پیداکرده و دست‌به‌دست هم بگذارند.

شاید نظام ما باید مانند چین عمل کند، چین در این مثال نمونه‌ای از شیوه مبارزه حضرت علی (ع) را انجام می‌دهد و چند وقت یک‌بار و در مسیر مبارزه با فساد مدیرانی را حتی در سطح دبیر کل حزب استان فلان را اعدام می‌کنند تا دیگرکسی جرئت این کارها را نکند، سرمایه‌داری لیبرال هم به شیوه دیگری این مجازات را اجرا می‌کند و تا به امروز هم همین شیوه نظامشان را نگه‌داشته‌اند البته آن‌ها مثل ما به‌یک‌باره اموال دولتی را به بخش خصوصی واگذار نکردند تا بخش خصوصی یک‌مرتبه نیروی عظیمی در برابر دولت بشود و بقیه بخش‌ها مانند آموزش و بهداشت را هم بخواهد؛ من فکر می‌کنم اگر این اتفاق برای ایران نیفتد شرایط در آینده سخت‌تر هم خواهد شد، چون آن‌طرف هم خیلی ظریف است و هم از بیرون حمایت می‌شود و هم از داخل، البته بسیاری از مردم نمی‌دانند و این ندانستن ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند که نیاز به فضاسازی و فرهنگ‌سازی و ایجاد یک تشکل دارد.

 

روحانی اوج قبلی‌هاست که حتی حاضر نیست به‌طور ظاهری چند نفر را به دستگاه عدالت بسپارد

من واقعاً الآن نمی‌دانم کدام‌یک از نیروهای موجود در جامعه شایستگی مبارزه با فساد رادارند چراکه خود کارگزاران بنیان‌گذار این مسئله در کشور بودند، اصلاح‌طلبان در سال 88 همه‌چیزشان در نظام را به باد می‌دادند و اصولگرایان با آقای احمدی‌نژاد مانند قبلی‌ها عمل کردند و آقای روحانی اوج آن‌ها است که متأسفانه از برخی افراد دفاع می‌کند و حتی حاضر نیست به‌طور ظاهری هم که شده چند تن از این افراد را که خیلی غیرعادی عمل کرده‌اند را به دستگاه عدالت بسپارد.

سوال اینجاست که دستگاه قضا یا وزارت اطلاعات مگر خودشان نمی‌توانند درباره این مفاسد اطلاعات جمع‌آوری کنند؟ کسی به دستگاه قضا اطلاعات نمی‌دهند و دستگاه قضا هم می‌گوید ما اطلاع نداریم این ازیک‌طرف نشان دهند سختی کار و از طرف دیگر ضرورت آن را نشان می‌دهد؛ اگر این اتفاق نیفتد همین فضایی که در 27 سال گذشته هر بار تشدید شده ادامه پیدا می‌کند.

 

جلوگیری از فساد نیاز به آدم انقلابی دارد
«نسیم آنلاین» : برای اینکه بتوانیم جلو اتفاق افتادن فساد‌های اقتصادی را بگیریم چه باید کرد؟

رزاقی: این کار نیازمند آدم‌های انقلابی است چراکه وضع فوق‌العاده است و با قوانین موجود و امکانات طبقه اشرافی آمریکایی  که ایجادشده، هیچ راه‌حلی دیگری وجود ندارد و همه این‌ها دوباره تکرار خواهد شد؛ در انتخابات بعدی همین نمایندگان انتخاب می‌شوند و رئیس‌جمهوری مانند همین رئیس‌جمهوری که گذشته انتخاب خواهد شد و اگر هم نشود نمایندگان مجلس رئیس‌جمهور را کنترل می‌کنند.

شدت این موضوع الآن در کشور خیلی عمیق است و برخی منابع می‌گویند که از بین 70 نفر از مدیران ارشد کشور 60 درصدشان دو تابعیتی هستند، حال تصور کنید در سطوح پایین چند نفر دو تابعیتی هستند؛ این‌ها دو تابعیتی‌هایی هستند که در رأس مدیریت کشور قرارگرفته‌اند.

افشای تحقیق و تفحص درباره درآمد مسئولین را هم که مجمع تشخیص مصلحت نظام شامل مجازات دانست و 72 ضربه شلاق به همراه 2 سال زندان خواهد داشت؛ حال در این شرایط قرار است چه کسی با مفاسد برخورد کند؟ آیا قرار است دستگاه قضا این کار را انجام دهد؟ به نظر می‌رسد باید افراد انقلابی در همه دستگاه‌ها مورد شناسایی قرار بگیرند و آن‌ها را متشکل و سازمان‌دهی کرده، برنامه‌ریزی شود و لااقل یکی یا دو شبکه از صداوسیما به این موضوع اختصاص یابد (چون الآن وضعیت صداوسیما به شکلی گول زننده است که عموماً مسائل پولدارها و افراد بی‌درد را می‌گوید و وضعیت مردم عادی و فقرا را منعکس نمی‌کنند) تا فقرا یا کارمندان کم‌درآمد را شناسایی کنیم.

فکر می‌کنم اگر افرادی که حس عدالت‌خواهانه، ایثارگری و جهادی دارند بشناسیم و تشکلی از آن‌ها را درست کنیم که بخشی از آن می‌توانند بسیجی‌ها باشند، می‌توانیم راه‌حلی را برای برخورد با مفاسد اقتصادی پیش از آنکه به تصادم منجر شود پیدا کنیم و دلیلی هم ندارد که بگذاریم به تصادم منجر شود چراکه این‌ها اقلیت هستند؛ اگر کل مدیران 100 هزار نفر باشند اقلیتی از آن‌ها فاسد هستند ولی همان 5 هزار یا 10 هزار نفری که فاسدند کل 100 هزار نفر را با امکاناتی که دارند، کنترل می‌کنند، تعداد فاسدین زیاد نیست ولی قدرتمند هستند و امکانات مالی، اطلاعاتی و رسانه‌ای دارند، در دستگاه‌های مختلف ریشه‌دارند و حتی احتمالاً در بین روحانیون هم رابطه دارند چراکه انسان تعجب می‌کنیم وقتی می‌بینید که برخی از روحانیون این‌گونه از سیاست‌های لیبرالی این عده حمایت می‌کنند.

از طرف دیگر در حالی که رادیو و تلویزیون باید برنامه‌هایی داشته باشد که زندگی افراد فقیر را نشان دهد اما مخالف این مسیر حرکت می‌کند؛ نه‌تنها نباید فکر کنیم که این ‌سیاه نمایی است بلکه رسانه باید زندگی واقعی مردم را نشان داده شود و باید برویم ببینیم آیا واقعاً 12 میلیون نفر بیکار داریم؟ که به نظرم این‌گونه است و شاید هم بیشتر باشد، باید ببینیم که 7-8 میلیون نفری که با 3 نفر برای هر خانواده 24 میلیون نفر می‌شوند نصف درآمدشان را کرایه‌خانه می‌دهند؟ و یا اینکه آقای فتاح رئیس کمیته امداد می‌گوید 7 میلیون نفر قادر به کار کردن نیستند یا افراد حاشیه‌نشین هستند را رسانه باید برود منعکس کند و کار کند تا این‌ها متحد شوند چون اتحاد این افراد مانند اتحاد بسیجیان می‌شود؛ باوجوداینکه بسیجیان بال اقتصادی ندارند برای این‌ها باید با تشکیلات و تعاونی بال اقتصادی ایجاد کنیم و کار به آن‌ها یاد بدهیم و تا بتوانند حق خود را مطالبه کنند.

 

رئیس‌جمهوری که طی 4 سال 200 میلیارد واردات داشته هنوز مثل زمان انتخابات از دولت قبل انتقاد می‌کند

رهبری گفته‌اند مطالبه کنید خب این افراد باید بروند از چه کسی مطالبه کنند؟ اولین جایی که به نظر می‌رسد باید از آن مطالبه شود وزیر کار یا رئیس‌جمهور است. رئیس‌جمهوری که طی 4 سال 200 میلیارد دلار واردات داشته هنوز مانند اینکه در زمان انتخابات است دارد از آقای احمدی‌نژاد انتقاد می‌کند، آدم واقعاً از این رفتار تعجب می‌کند یا وزیر امور خارجه ایران برجامی را امضا می‌کند که از آن بدتر نمی‌شود، چطور ممکن است کسی که 30 سال در وزارت خارجه حضور دارد چنین اشتباهی را انجام دهد؟ این‌ها احتیاج به مطالبه گری متشکل دارد و وزارت کشور باید به این افراد اجازه دهد تا به خیابان‌ها بیایند و حقوق خود را مطالبه کنند.

باید ایجاد امید، تشکل و حرکت کرد که اگر این‌گونه شود بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی که نیازمند پول‌های هنگفت هست را هم می‌توان با توان‌های اندک جمع شده و انجام داد و وقتی این‌گونه تشکل‌هایی ایجاد شد می‌توان امیدوار بود در رأس به‌طور مثال یک دادستانی انقلابی کلان برای مبارزه با فساد تشکیل شود تا همان‌طور که یکی از نمایندگان مجلس گفته بود در کشور انقلاب مدیریتی شکل بگیرد و اگر بخواهیم انقلاب مدیریتی کنیم فقط به معنای مدیران نیست بلکه آن پشت پرده‌ای که مدیران را به وجود آورده و از این مدیران از آن پشت پرده حمایت می‌کنند را باید خنثی کرد؛ این‌ها همان افرادی هستند که پول‌ و امکانات زیادی دارند و خارج هم از آن‌ها حمایت می‌کند.

قطعاً درجایی مثل چین هم یک دستگاه اطلاعاتی و قضایی قوی دارند که حتی با افرادی در سطح بالا برخورد می‌شود و حتی نوشته بود که یک پزشک اگر مثلاً 100 هزار دلار از ویزیت یا عمل جراحی بی‌خود کسب درآمده کرده باشد اعدام می‌شود؛ البته منظورم این نیست که هرکسی را اعدام کنیم ولی به‌هرحال مجازات باید بازدارنده باشد مثلاً اینکه حضرت علی (ع) می‌گوید بعد از محاکمه بگذارید آبروی آن‌ها برود و همه بفهمند به نظرم این کار ازلحاظ افکار عمومی خیلی مهم است؛ نباید اجازه بدهیم که این افراد خود را قهرمان حساب کنند و بعدازاینکه مجازات شدند مانند شهرام جزایری شوند که 13 سال زندان باشد بعد بگوید من سالی 4 میلیارد و 800 میلیون تومان هزینه دارم.

باید مشخص شود یک فرد عادی مانند بابک زنجانی را که به‌صورت شخصی فردی نبودند و البته هنوز هم کسی نیستند چه کسانی پشت پرده حمایت می‌کنند و چه کسانی هستند که نمی‌گذارد عدالت برقرار شود؛ اکنون برای جمهوری اسلامی ایران که در یک مقطع تاریخی خاصی است و این الگوی عدالت‌خواهانه ایران واقعاً روی دیگران تأثیر ‌گذاشته و باعث شده فقرا و بیکاران کشورهای دیگر و حتی در آمریکا نسبت به آن امید پیدا کنند و یا باعث شده کشورهای عربی باوجود اعدام‌ها و سرکوب‌ها دست به مبارزه بزنند حالا که ازلحاظ قانون اساسی الگو شده چرا نباید ازلحاظ اقتصادی هم الگو شود؟ منتها الآن الگوی ما الگوی آمریکایی است که باسیاست‌های سرمایه‌داری صندوق بین‌المللی پول و با مشورت و حمایت آن‌ها انجام می‌شود و دراین‌بین مسئولین و اساتید دانشگاه موردحمایت آن‌ها را هم مرتب می‌بینیم؛ ما هم باید دانشگاهیان، استادان و روحانیونی که انقلابی فکر می‌کنند و انقلابی هستند را متشکل کنیم.

 

نیرویی وجود دارد که حرکت و اقدامات مدیران فاسد به نفع آن‌ها است و از آن‌ها حمایت می‌کند
«نسیم آنلاین»: اینکه اخیراً موارد بیشتری از فساد اقتصادی افشاء می‌شود نشان از تلاش بیشتر قوه‌قضائیه دارد یا موارد فساد افزایش پیدا کرده است؟

رزاقی:‌ من فکر می‌کنم هر دو این موارد است، طبیعی است وقتی که مجازات نمی‌شوند و در رأس می‌مانند این الگو رشد پیدا  می‌کند. چرا رشد پیدا می‌کند؟ چون یک نیرویی است که از آن حمایت می‌کند و قوه قضائیه را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. آن نیرو حرکت و اقدام این مدیران فاسد به نفع آن‌ها است به‌طور مثال در نوع خصوصی‌سازی‌ها دلیل اینکه گزارش داده نمی‌شود این است که افرادی از این نوع خصوصی‌سازی به ثروت‌های عظیمی رسیدند اگر آقای نعمت‌زاده یکی از آن‌ها باشد که می‌گویند هزار میلیارد ریال ثروت دارد حالا طبیعی است این فرد این نوع خصوصی‌سازی را تائید می‌کند چون از آن بهره‌مند شده و حالا اگر بعداً کسی بخواهد در خصوصی‌سازی‌ها انقلابی عمل کند، نمی‌تواند و یا پیگیری نمی‌شود که در خصوصی‌سازی چه اقداماتی انجام‌گرفته است؟ قرار بود سود و کیفیت در کارخانه‌ها بالا برود و صادرات ایجاد شود ولی هیچ‌کدام از آن‌ها انجام‌نشده است.

حالا اگر بخواهند مدیری درجایی بگذارند که با وضع موجود مبارزه کند و بگوید مالیات بدهید، یا مبادی ورود قاچاق را اطلاع دهید اجازه نمی‌دهند؛ مسئولینی که وضع را قبول ندارند، تغییر می‌دهند‌ و گاهی از مواقع آبرویشان را هم می‌برند البته برخی مواقع نیز آن‌ها را می‌خرند به شکل‌ها و قیمت‌ها‌ی مختلف این کار را انجام می‌دهند که مثلاً می‌شنویم طرف می‌گوید فلان مسئول یک باغ یا خانه یا فلان چیز را گرفت و اجازه داد یک محموله ما وارد شود و آن را نادیده بگیرد.

 

آقای سراج کار انقلابی یعنی اینکه به آقای فریدون هشدار دهید او هم کار خود را ادامه دهد؟

در قوه قضائیه هم قطعاً افراد انقلابی هستند ولی تأثیرگذار نیستند، مثلاً آقای سراج گفته بودند که به آقای فریدون، برادر روحانی گفتم که این‌ها دارای سابقه هستند ولی اصرار کرد و افراد را گذاشتند سرکار و بعد ببینید که چه فسادی را بالا آوردند، حال سوال این است که آقای سراج شما به همین اکتفا کردید که به آقای فریدون هشدار دهید و آن‌هم کارش را ادامه دهد؟ کار انقلابی یعنی این؟ قطعاً شما باید این را رسانه‌ای کنید؟ البته شاید یکی از ملاحظات این باشد که بگویند سیاه نمایی می‌شود و آبروی نظام جمهوری اسلامی می‌رود؛ یک عده‌ای فکر می‌کنند هر وقت صحبت از فساد در جمهوری اسلامی می‌کنیم یعنی می‌خواهیم نظام را زیر سوال ببریم، این یعنی فساد را نادیده بگیریم و بگذاریم ادامه پیدا کند تا نقطه انفجاری که خدا نکند آن نقطه ایجاد شود.

اگر در همان ابتدا با آن عده قلیلی که فساد می‌کردند به‌خوبی مبارزه می‌شد مثل الآن الگو نمی‌شدند، همه می‌دانند که چه کسانی جمهوری اسلامی ایران را حفظ می‌کنند اما در اثر این حرکت اعتبار آن‌ها کاهش پیدا می‌کند، برای حفظ آن نیرو هم شده باید با فساد در همه سطوح به خصوص سطوح مدیریتی که خودش یک نماد است و دیگران را هم آلوده می‌کند مبارزه کنیم.

این اتفاق در میان مدیران باعث می‌شود تا نوع مدیران هم عوض شد مثلاً یکی از دوستان در یکی از رسانه‌ها می‌گفت فلان استاد اقتصاد را آورده‌ایم، می‌دانیم که در مورد سوال ما کار هم کرده ولی وقتی درباره یک موضوع مهمی از اقتصاد ایران سوال می‌پرسیم به سوال جواب نمی‌دهد و می‌گوید این مسائل به من مربوط نیست و کتاب و درسی که خواندم چیز دیگری است و صرفاً مباحث کلاسیک را بیان می‌کند اما از اقتصاد ایران حرف نمی‌زند، بعد می‌گوید خانه همین استاد در زعفرانیه است، حقوقش فلان قدر و ماشینش فلان قیمتش با راننده است آن‌هم درحالی‌که زندگی یک استاد دانشگاه با حقوق‌هایی که می‌گیرد نباید این‌گونه باشد این نیرو، فلان مجری، هنرپیشه، ورزشکار و غیره را برای فضاسازی خودشان جذب می‌کنند.

این افراد ممکن است حتی فلان قاضی را هم تهدید کنند چراکه پول دادن و ترساندن دو شیوه متداول مافیایی است و وقتی فضا این‌گونه است ممکن آن فرد انقلابی هم دیگر انقلابی رفتار نکند چون‌که تنها است و نمی‌تواند از خودش دفاع کند؛ وقتی به یک کسی گفتیم انقلابی به این معنا نیست که روی مین هم می‌تواند برود، ممکن است حقیرانه بتواند زندگی کند و از حق دفاع کند ولی وقتی مادر یا کودکش تهدید به مرگ شد شاید کوتاه بیاید البته نه اینکه خیانت کند ولی کوتاه بیاید.

وقتی فسادی هم پیش می‌آید توسط دشمنان ایران در فضاهایی رسانه‌ای مطرح می‌شود چون آن‌ها می‌خواهند به‌گونه‌ای این مسئله را نشان دهند انگار که در ایران همه مسئولین این‌گونه هستند تا ایران را ضعیف نشان دهند. برجام را نگاه کنید که چقدر از حیثیت نظام مایه گذاشته شد؛ رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران نشسته به‌طور خاص با آمریکایی‌ها و 5 کشور دیگر درباره مسائل هسته‌ای صحبت می‌کنند و این وسط هم به آن‌ها گفته می‌شود اسرائیل را به رسمیت بشناسید یا در منطقه با روش‌های سیاسی مسائل را حل کنید. این در حالی است که اگر شما ازلحاظ سیاسی قدرت نداشته باشید نمی‌توانید مسائل را حل کنید و برای حل آن باید به آمریکایی‌ها و خارجی‌ها امتیاز دهید ولی وقتی قدرت داشتید می‌توانید حرف سیاسی بزنید و آمریکایی‌ها را کنار بگذارید و همین اتفاق هم خداروشکر رخ داد.

 

مبارزه با فساد باید از مشهورترین افراد مانند پسر آیت‌الله هاشمی آغاز شود

از این نظر مبارزه‌ با مفاسد اقتصادی هم باید رسانه‌ای، کاملاً منطقی و با کمترین احساس و آن مورد مشهورترین افراد باشد چراکه انعکاس افراد مشهور بسیار بیشتر از بقیه است به‌طور مثال وقتی پسر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی زندانی شد هرچند که رقیق بود ولی خیلی تأثیرگذار بود این افراد را باید گیر آورد؛ پسر، برادر و یا حتی خود این افراد را اگر آلوده هستند باید دستگیر شوند و رسانه‌ای هم بشود. همان‌طور که در جریان 88 موسوی و کروبی را که در رأس بودند بازداشت خانگی کردیم و افراد زیردست را رها کردیم باید در اینجا هم رأس بگیریم، البته زیردست‌ها در شرایط بعدی و از وقتی‌که آقای روحانی آمده جان گرفته‌اند و حالا می‌خواهند موسوی و کروبی را از حصر خارج کنند.

 

آن‌هایی که انقلاب کردند اکنون با خودنمایی ثروتمندان تحقیر می‌شوند

حضرت علی (ع) می‌گوید اگر نزدیک‌ترین افراد به خودت و کسانی که کاملاً قابل‌اعتماد تو هستند فساد کردند شدیداً آن‌ها را مجازات کن و آن‌ها را افشا کن، من فکر می‌کنم با عده قلیلی می‌توان اعتماد را برگرداند و برای فقرا کارکرد نه اینکه بگوییم فقرا تا 10 سال دیگر آماده‌باشید تا ما این کار را بکنیم، با این کار چند میلیون نفر دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شوند و فقر و بدبختی خواهند داشت و از همه مهم‌تر درحالی‌که این‌ها انقلاب کردند و هنوز جانباز هستند با خودنمایی ثروتمندان تحقیر می‌شوند، در مقابل چشم همین‌هایی که اکنون نمی‌توانند داروهای خود را تأمین کنند و بسیاری از آن‌ها حتی پرونده‌ای ندارند تا هزینه‌ای به آن‌ها تعلق بگرید ماشین 5 میلیاردی عبور می‌کند و یا می‌بینند خانه فلان فرد 40 میلیارد تومان ارزش دارد در این شرایط قطعاً صاحبان انقلاب رنج می‌کشند و حق هم دارند البته نه اینکه این افراد هم بخواهند آن‌گونه زندگی کنند ولی حداقل‌های بقا یا حداقل‌هایی که حیثیت انسانی‌شان حفظ شود را می‌‌خواهند؛ همین‌که حداقل بتوانند غذایی بخورد که مریض نشود و یا سرپناهی داشته باشد که بتواند در آن استراحت کند حالا اینکه ماشین ندارد برایش لزومی هم ندارد او وقتی می‌خواهد هم به دنبال یک موتور ارزان‌قیمت دست چندم است ولی از همه مهم‌تر دنبال این است کار داشته باشد؛ این حداقل‌ها چیزهایی است که می‌تواند در مبارزه با افرادی که در رأس و با مجموعه‌هایی کلیدی برای محرومان تأمین شود.



  • اسراء محمدی